امروز رفته بودیم بیرون سمت فرشته
بعد من خیییلی میخواستم برم دستشویی اصلا نمیتونستم صبر کنم رفتیم داخل یه برج به پرسونلش گفت معذرت میخوام میشه از سرویس استفاده کنیم
انقدر لاکچری بوووود که هرررچی بگم کم گفتم کلی پرسونل و خدمتکار داشتن جوری که من اولش باورم نشد مسکونی بعد تموم اون ۳ ۴ ساعتی که بیرون بودیم همش داشت در مورد اون برج صحبت میکرد چون تازه وکیل شده البته یه شغل دیگه ام کنارش داره گفت چندتا پرونده بزرگ بگیرم یکم بیشتر بریم جلو میتونیم بریم اونجارو اجازه کنیم من که باور نکردم ولی دلشو نشکوندم گفتم اوکی من بهت باور دارمو ازین حرفا
تموم وقتمونو داشت در موردش صحبت میکرد مثلا یه چیزی میگفت بعد میگفت اون برجه اون برجه دلم میخواد ببرمت اونجا خوشبخت بشی🥺دلم سوخت واقعا😁