نمی دونم کجاست
شاید یه گوشه خیابون افتاده (اینو با نهایت دردمندی و عجز و ناراحتی و بدون چارگی دارم می گم...)
بازم می خواد ترحم و دلسوزی و حمایت من رو بخره
معتاده؟
عاشق برادرمم ولی چاره چیه خیلی خستم هشت ساله افسردگی شدید داره و وسواس فکری شدید و نشخوار ذهنی
و اختلال خورد و خوراک و و و و و
چرا؟
وای نگو عزیزم
یکی از فامیلای ما چه پسری بود جوون رعنا هعی به خانوادش می‌گفت من خودمو میکشم میگفتن جرئت نداری
خودشو دار زد یه روز☹️
اسی شرمنده خارج موضوع تاپیک مگم میتونم بک سوال بپرسم اگه اینی ک داخل ذهنمه فک کنم ...
میتونم درخاست بدم
برادر عزیز و با هوش و زیبای من
افسوس می خورم که هیچی نمی تونم بت بگم
هر جوابی بدم باز منفی می بینه و حرص می خوره
هیچی ندارم بگم هیچی
چه کنیم چه کنم که دلم پره اگه خودکشی کنه میمیریم ولی هیچ کاری ازمون برنمیاد
هیچ راهی برامون نداشته فقط ترحم و دلسوزی و درک شدن و غرق شدن در رویاهای شیرینو می خواد و دروغ شنیدن از ما
حقیقت رو نمی پذیره
مشکلاتی که براش پیش اومده رو نمی پذیره
هشت ساله دارم محبت می کنم نابودمون کرده وسواس‌های فکری وحشتناکش ...روز به روز بدتر میشه بهتر نمیشه فقط غرق شده تو رویاهایی که یه روز بش برسه ...
تهه تهه آخر خطیم
محبت‌های ما براش مجوز غصه خوردن و موندن تو همون باتلاقه...
جوابش از هوش مصنوعی بپرس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
