دلم خیلی از خدا شکسته . آدمِ بدی نیستم تا جاییک میتونم ب همه کمک میکنم محاله غذا درست کنم و زیا. باشه ب کارگرِ پیرِ توو کوچمون که توو ساختمونِ نصفه نیمه ندم محاله پول دستم باشه کمک ب احدی نکنم اهل نذرو نذوراتم. یه سقط داشتم بعدم فهمیدم سپتوم رحم دارم بعد ک عمل کردم اونم توو غربت تنهایی با کلی غم و دلتنگی تمامِ آرزوم یه بچس با اینک ماهه اول اقدام باردار شدم و سقط شد اما بعد عمل سپتوم و استراحت الان ۳ ماهه اقدامم اما نتیجه نمیگیرم همش حس میکنم قرار نیس مادر شم کارم شده گریه این ماه اولین باره عقب انداختم مطمئن بودم باردارم کلی علامت داشتم اما باز پریود شدم انقد گریه کردم واقعا من انقد بدم ک با اینهمه درد خدا حتی منو لایقِ مادر شدن نمیدونه . همه بچه ب بغلن حسود نیستم میگم خب ب منم بده
عزیزم . ب چیزلی خوب فک کن چیه این حرفا و سست بازیا قوی باش لطفا تو ک تو غریت همچین عملی کردی و داری ...
خدا شاهده سقط میکردم تنها یه پتو روم میکشیدم توو بیمارستان ریز ریز گریه میکردم کل اون بخش دلشون ب حالم میسوخت. من ک خواسته ی زیادی ندارم فقط یه فرشته خواسم ازش چیزع زیادیه؟؟