اهمیت نده. من یه سینی داشتم از مادر خدا بیامرزم. افتاد شکست ولی بازم مثل شما ناراحت نشدم. گفتم لابد حکمتی توش بوده که این جلو چشمم نباشه هی غصه بخورم.
بچه هم بودم یه شلوار به زور و گریه برام خریدن. روز اول لک کامل شد و دیگه نشد بپوشم.این اتفاق ها تمرین مقاومت و رهایی از مال دنیاست