اول یک سوال دارم،بقیه تو زندگی های مشترکشون دعوا بحث دارن یا ما فقط اینجوریم؟!آخه شوهرم عقیده داره زندگی ما اینقدر بده💔
کاری نبوده که تا حالا در حقم نکرده باشه و من بخاطر دخترم بخشیدم و کنار اومدم و حتی همچنان عاشقم اما تازگیا خیلی دنبال بهونه و مدام به کارای خونه ی من گیرمید،به بچه داریم گیر میده خلاصه که سر همین چیزا بیشتر دعوامون میشه،دست بزنم که به آپشناش اضافه شده جدیدا.
خیلی تلاش کرده خییییلی جنگیدم اما عوض نمیشه
خلاصه امروز تو بحثمون برگشت گفت بخاطر بچه وگرنه تاالان صدبار ازت جدا شده بودم من فکر کردم بخاطر اینکه لج منو دربیاره گفتم منم همینو میخوام چه بهتر میرم خونه بابام بشین اینجا توی خونه تو همش حرص بخورم خلاصه یکی اون گفت یکی من تهش گفت من خیلی دارم باهات کنار میام تا شاید خوب بشی اما فایده نداره برو بپرس از مامانم و آبجیم تاحالا دوبار گفتم بهشون من دیگ نمیخوامت اما اونا منو آروم کردن
هاج و واج موندم چنان بغضی گلوم رو گرفته بود تا چند دقیقه فقط خیره نگاهش کردم..دیگ مخم کار نمیکنه الان حالم خیلی بده چیکار کنم ن پای رفتن پای نه پای موندن