من قبل فوت بابام رفیقم بابام بود
از وقتی فوت شد تنها تربن شدم و رفیقم همسرم شد
سعی کردم با دوستای دبیرستانم چت کنم اکا اونا همدوستای خودشون رو دارن و بعید میدونن علاقه ای به چت کردن با من داشته باشن
از طرفی هم نمبخام وابسته همسرم در این حد باشم
حس تنهایی عذابم میده
همش میگم اینقدر موفق بشم که همبن هایی بهم محل نمیدن ،تلاش کنن توجه منو جلب کنن
نمیدونم خسته و تنهام همسرم مرد خوبیه ولی خوب میدونی دلم اون دور همی دوستانه میخاد