سال گذشته بدترین دوران تو زندگی مشترکم بود
بعد چندسن سال زندگی دوتایی ودور ازشهر وطنمون برگشتیم و به جای نتیجه خوب خیلی همه چی بهم ریخته شد رابطمون مث قبل نبود و خونه مث خوابگاه شده بودبهم ریخته و شلوغ هرروز ظهر چون تایم کاری من زیاد بود شوهرم مرغ میزاشت😂😂😂شباهم من زحمت تخم مرغ میکشیدم😂خلاصه زندگی نمیکردیم فقط میگذروندیم
تصمیم گرفتیم بریم شهر ۵۰کیلومتر دورتر زندگی کنیم که هم بزرگتر وباامکانات بیشتره هم ازخانواده ها دورتربشیم و مث سابق دوتایی باشیم ولی هرروز برای محل کارمون این مسیر۵۰کیلومتری روبریم و برگردیم
خلاصه نتیجش خوب بود خداروشکر و به زندگی برگشتیم
دعاکنیم خدا به زندگی همه ارامش و به ما تواین جاده خطرناک سلامتی😬