2777
2789

من از دست مادرشوهرم ناراحتم.لطفا راهنماییم کنید که ناراحتیم الکیه یا بجاست.

همسرم دوهفته پیش جراحی کمر داشت،سه روز بیمارستان همراهش بودم،وقتی مرخص شد من سرماخوردم و از فرط بیخوابی و بیماری به استیصال رسیدم.خانوادمم تهران نیستن.مادروپدر همسرم سه شب منزلمون موندن.چون همسرم هفته‌ی اول مراقبت ۲۴ ساعته نیاز داشت،کمکم کردن.

روز اولی انقد مریض بودم سرم و امپول زدم،به خواهرم زنگ زدم که من حالم بده و از تنهایی دارم دق میکنم،خب من اینجا جز همسرم کسی‌رو ندارم،اونم رو تخت خوابیده بود،احساس بی‌پناهی داشتم،انقدرم مریض بودم و همزمان به کسی اعتماد نداشتم که همسرمو چند ساعت بسپارم بهش و خودم بخوابم تا بدنم ریکاوری بشه..به خواهرم گفتم بیا اینجا کنارم باش(خواهرم بهیار بود)پانسمان و .. رو بهتر هندل میکرد.

مادرشوهرم شنید و گفت نه،چرا بیاد؟سختشه.گفتم میاد کمک من.گفت پسرم جلوش راحت نیست،گفتم باهم راحتن و نهایتا گفت پس اگه خواهرت بیاد ما میریم خونمون،دیگه نیازی به ما نیست.

منم سبک سنگین کردم و گفتم خب این مادرهمسرمه،حق داره بخواد کنارپسرش باشه،به خواهرم گفتم نیاد.که بعدا ازم دلخور نشه.

بعد از چند روز،مادرهمسرم چندین بار توی صحبتهاش پرسید مهمون نداری؟خانوادت نمیان؟گفتم من الان شرایط مهمون‌داری ندارم،مریض دارم،گفت:منظورم عیادته،آخه ما رسم داریم!‏‎گفتم مادرم گفته دلم میخواد بیام ببینمتون ولی میدونم به زحمت می‌افتی،بخاطر همین فعلا نمیایم خونتون.مادروپدرم و خواهرم و داداشم همگی همینو گفتن و ازشون ممنونم که درکم کردن و نیومدن چون من واقعا حوصله غذا پختن یا پذیرایی نداشتم.

ولی ناراحت شدم از مادرهمسرم چون خودش نذاشت خواهرم بیاد کمک‌حالم بشه،الانم لحن سرزنشی داره که چرا خانوادت نیومدن عیادت پسرم!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همون موقع میگفتی خانوادم میخواستن بیان شما که گفتی سختتون میشه به خاطر شما نیومدن😏

راستش یه‌بار حرصم درومد گفتم آبجیم میخواست بیاد،شما گفتید نیاد.

بعد یهو یه حالتی گرفت انگار بهش تهمت زده باشم!که استغفرلله من کی گفتم و من بخاطر خودش گفتم و.....

اصلا گردن نگرفت.

بگو خانوادم گفتن حال همسرت روبراهتر بشه میایم که هردوتون خستگی این چندوقت از تنتون بیرون بره

گفتم،چندبار گفتم..

مطمئنم حالا پشت خانوادمم حرف زده که چه دل بزرگی دارن و نیومدن دیدن بچه‌شون!

من بودم میکفتم ماهم رسم عیادت داریمولی چون شما گفتی خواهرم نیادمن گفتم خانوادمم فعلا نیان.همیشه توپ ...

راستش یه‌بار حرصم درومد گفتم آبجیم میخواست بیاد،شما گفتید نیاد.


بعد یهو یه حالتی گرفت انگار بهش تهمت زده باشم!که استغفرلله من کی گفتم و من بخاطر خودش گفتم و.....


اصلا گردن نگرفت.

راستش یه‌بار حرصم درومد گفتم آبجیم میخواست بیاد،شما گفتید نیاد.بعد یهو یه حالتی گرفت انگار بهش تهمت ...

خب حرفتم زدی..دیگه اهمیت نده..

باز تکرار کرد

میگی شما برای خودش یا هرچی گفته باشی

بلاخره گفتی نیاد ، بیاد ما میریم

حالا فرصت زیاده میان به موقع

💕

عزیزم شما هرچی بگی ایشان یه حرف از داخلش درمیاره 



من بعد هر کاری که عاقلانه و صحیحه انجام بده  


با آرزوی سلامتی برای همه بیماران 

درد من حصار برکه نیست!!!!درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است!!!!!! 
راستش یه‌بار حرصم درومد گفتم آبجیم میخواست بیاد،شما گفتید نیاد.بعد یهو یه حالتی گرفت انگار بهش تهمت ...

هماهنگ کن همونروز که اینا رفتن کل خانوادت بیان عیادت.بفهمه چون اینا بودن نیومده بودن

شما حق دارین ناراحت بشین و ایشونم حق نداره از خانوادت که راه دورن توقع داشته باشه سریع خودشونو برسونن به دلایل مختلفی که یکیش ممکنه ادم پول کافی دستش نباشه برا رفتن به  شهری که کیلومترها دورترن

یا بگین چون خواهرم نذاشتین بیاد کمک حالم باشه خانوادمم گفتن دست تنهام براهمین فعلا نمیان

ببین اصلا مهم نیست برام که چه فکری میکنه،ولی تو ذهنم باهاش درگیر شدم،چون شخصیت کنترلگر داره،همه چیز رو میخواد خودش کنترل کنه و نقش اول هر قصه‌ای باشه.بخاطر همینم نذاشت ابجیم بیاد،چون بیمارستان رو من نذاشتم کسی کنار همسرم بمونه،خودم موندم(واقعا دست خودم نیست،اعتماد ندارم بسپارمش دست کسی،یه بعدازظهر اومدم خونه دوش بگیرم،سپردم دست مادرش،موقع بلند کردنش انقد بهش فشار اورد اونشب بهش مورفین زدن تا دردش آروم شد)

امتیاز پرستاری ازش تو خونه رو نخواست از دست بده ظاهرا.

فقط نمیدونم حق دارم عصبی باشم یا نه.به کسی هم نگفتم،دارم میمیرم با یکی بشینم درددل کنم😅

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز