شوهرم مرد خوبیه،چشمش دنبال ناموس کسی هیچوقت نبوده و نیست،بچه ننه نیست،جوریه که حرف خونمون رو پیش خونوادش نمیره و هیچوقتم بهشون رو نداده بخوان پشت سر من باهاش حرف بزنن،حتی اگه مشکلی باهم داشتیم هیچوقت این اجازه رو بهشون نداده و طوری رفتار کرده که کسی متوجه نشده بينمون شکرابه
ولی مشکلی که داره اینکه فقط تا زمانی خوبه که کاری ازش نخوای
مثلا اگه بهش بگی برا بچه مسواک بزن میشه بدترین مرد دنیا انقدر که بداخلاقی میکنه که روانم رو کاملا تخریب میکنه با رفتاراش و بهم فشار روانی وارد میکنه
یا اگه بگی تو بچه رو اخر شب پوشک کن من از صبح کردم،یه بارم تو بکن باز میشه بدترین مرد
مثلا الان بچم ناخونش رو کرد تو گردن باباش کلی داد وهوار کرد و اخرم گفت ناخن گیر رو بیار گفتم الان نمیشه شبه کلسیم بچه جمع شده تو ناخنش باید روز بگیری
با خشم زیاد برگشت طرفم که روز مگه تو مردی که نتونستی بگیری؟منم گفتم اره مردم و دوتا توسری به خودم زدم«اخه انقدر از صبح کار کردم،ظرف،لباس،جارو،غذا،حموم بچه،پوشکش،غذا دادنش که این حرف برام خیلی سنگین بود که زحمتامو نمیبینه»
بعدم گفت اگه تخم باباتی یکی دیگم بزن تو سر خودت
اینم بگم از شنبه تا حالا دم مغازش بوده ولی کار نداشته و بیکار بوده کلا که بگم حالا خستش بوده یا چی
شما اگه بودید میموندید؟شوهرای خودتون چجورین؟