من الان ترم ۴ ام از ترم اول ی دختری اومد توی دانشگاه باهام دوست شد منم فکر کردم دختر خوبیه من با آژانس میرفتم مسیر دانشگاه رو اون با ماشین خودش خونه هامون نزدیک بود هرروز ب اصرار میومد دنبالم و میرسوندم الان بخاطر همین نمیتونم دکش کنم چون حس میکنم مدیونشم ولی در عوض هرجا میرفتیم چیزی بخوریم اکثرا من حساب میکردم ک جبران شه
کم کم ک باهاش میرفتم و میومدم فهمیدم ک با دوست پسرش چیز داره خب این اصلا ب من مربوط نبود و دلیلمم این نیست زندگی خودشه ب من چ
بعدا خودش تعریف کرد از ۱۸ سالگی با اولین دوستش داشته و بعد اون با ۲ نفر دیگ و الان ایشون نفر ۴ ام بود و میگفت قصدشون جدیه بعدش کات کرد ازینجا مشکلم باهاش شروع شد
از بعد کات کردنش تند تند پارتنر عوض میکرد و اصلا براش مهم نبود طرف کیه تو دانشگاه تو فامیل و این اخری رفت با ی مرد متاهل منم وقتی باهاش دوست بودم مجرد بودم اما از ترم ۲ ازدواج کردم و خب شوهرمم دوست نداشت باهاش دوست باشم حالا اصلا باهاش ن حرف میزنم ن جوابش میدم ن جواب زنگ هاش ن پیامهاش همش بهونه میارم خودش خیلی رابطشو باهام کم کردع ولی بازم قطع نکرده الان استرس دارم دانشگاه شروع بشه بازم پا پیچم میشه چکار کنم
فقط بخاطر اون ۱ سال ک منو رسوند و اورد نمیتونم بلاکش کنم