ایا باید از کار مادرشوهرم ناراحت میشدم

به بچه ات یاد بده نباید خونه هیچ کسی بدون اجازه از صاحبخونه بره در یخچالش رو باز کنه. 

من خودم خونه مادرشوهرم بدون اجازه در یخچالشو باز نمیکنمـ

بهش یاد بده سر یخچال کسی نره زشته 

اگه شکلات تلخ بوده دروغ نگفته بده ضرر داره واسه بچه

منکه خیلی بدم میاد بچه کسی میره سر یخچال مون میگم بی ادبه

ولش کن اینقدر مهم نیس که نشستی فکر و خیال میکنی

عین ماورشوهر منه کلن محبتش از دوره 

حتی خاهر شوهرمم میگه که مامانم فقط بلده نقش بازی کنه 

به بچه های اونم محبت نداره

ناراحت که میشدم بلاخره یه شکلات ارزشش چیه،میداد نهایت تلخ بود نمیخورد.ولی خوب کار بچه هم درست نبوده رفته سر یخچال مردم.حالا به هر دلیلی دوس نداشته شکلاتاشو بیاره برا مهمون.

اوووو.. اینقدر دیدم از این صحنه ها از مادرشوهرم.. گدا.. گدا.. گدا... نخورده.. بدبخت.. ول کن.. برو برا دخترت ده تا بخر بگو از اینا بوده... بیا بخور دخترم.. 

اخه خونه مادر بزرگ انگار خونه خود ادمه.یادمه هر بچه ای میومد خونه ی ما میرفت سر یخچالمون مامانم اصلا خم به ابرو نمی اورد همیشه هم یه چیزی بود که بر دارن.مامانم دستش به زیاد پختن بود و همیشه غذاش اضافه میومد.دیگه بچه های فامیل عادت کرده بودن تا میومدن خونمون میرفتن سر فریزر و می پرسیدن عمه غذا چی داری؟؟ زن دایی چی واسمون کنار گذاشتی.مامانم حتی اگر صبح بود یا عصر بود واسشون گرم می کرد می خوردن.یادش بخیر همه دست و دلباز و یخچالا هم پر برکت بود.حالا مردم تغییر کردن.از بس گرونیه

بله اولش گفتم که یدونه باید میداد حتی بچه غریبه هم بود نباید قایم میکرد یدونه میداد و بقیشو میبرد 

در کل گفتم که بچه از الان تربیتش شکل میگیره فکر نکنه چون خونه مادربزرگشه باید بره در بخچالو باز کنه

من اصلا اجازه نمیدم انقدر صمیمی بشه ک بخاد بگه بچه رو بیار ببینم با دعوت میرم با دعوت میام ....

بعدم هیچوقت اجازه نمیدم بچم سر یخچالش بره ...من باشم ک ناراحت نمیشم و متقابلا هم کسی حق نداره ناراحت شه وقتی خودش مرزها رو نگه نمبداره

حق داری ها ولی ناراحت نباش..چون من از نزدیک ترینم دیدم این رفتارو ..بعدش به خودم گفتم هیچ کجا حق نداریم بدون اجازه خوراکی یا به وسایل کسی دست بزنیم...ببین اون لحظه حس انفجار داشتم ...ولی الان میگم مهم نیست چون یاد گرفتم.