من سالهاست این رنج رو تحمل میکنم
من بچگی نکردم بخاطر رفتارهای وحشتناک پدرم
نوجوونی و جوونیمم با همون شرایط
الان دخترم جلوی روم بزرگ میشه
از اول دارم باهاش قد میکشم
از اول دارم تمام عقده هامو وا میکنم
براش لاکهای رنگارنگ میخرم ، لباسهای شیک میخرم
تمام چیزهایی که اجازه داشتنش رو نداشتم ، دخترم داره
و همیشهههههههه یه آه و حسرتی ته دلم میمونه