من تو این دنیا فقط ی مادر و ی برادر دارم....
تا 6 سالگیم پدرم داشتم بعد فوت پدرم بنا به دلایلی با خانواده بابا کات کردیم...
خانواده مامانمم کلا فوق فوق سالی یبار برن خونه هم و شاید چن سال یبار...مثلا 10 ساله خونه ی داییم نرفتیم چون دعوت نکرده(هیچ کس نرفته...کلا بدون دعوت خونه هم نمیرن)
مامانم 50 و خورده ای سالش هست.
گاهی فک میکنم زبونم لال مامانم فوت کنه زبونم لال چه غلطی کنم...
انقدر میشینم گریه میکنم.
من بخاطر کنکور دیگه سرکار نرفتم حدودا 20 تا 25 تومن درآمدم بود...کادر درمان بودم.
بعد از استرس کنکور خراب کرده بودم مامانم دیروز گریه کرد...البته یواشکی