جلوگیریمیکنیم الان
نمیخوام بدوناینکهبفهمه خودم خواستم باردار شدم
غرورم دیگه قبول نمیکنه بگم اوکی ام
داستانش مفصله
این بچه میخواستمن نمیخواستم
خیلی هممیخواد
بیش از اندازه
ی تایمواقعا قرص خوردم که جلوگیری نکنیم ونمیکردیم
سره ی سری مسائل بدنم مجبور شدم قرصو قطع کنم نمیتونم یهو بیام بهشم بگم دوباره قرص میخورم راحت باش
خودش عاشق بچست
ولینمیخوام بهش بگم که قبوله بیا بچه دار بشیم
اینه داستان حالا واقعا راهکار بدید اگه میدونید