حس میکنم شاید بخواد برام دردسر درست کنه
همش از خدا میخوام لاقل یه عشق خوب نصیبش کنه که فکر حسادتش نسبت به من از سرش بیوفته
مشکل اینه که من عاشق یه پسری شده بودم،اونم منو دوست داشت،بعد فهمیدم دوستمم از نوع صحبت و حرفاش مشخصه که اونم به این پسره احساساتی داره
ولی من جلوی دوستم هیچوقت از علاقم به پسره نگفتم تا این که یه روز حالم شدید بد بود و اینقدر حالم داغون بود پیش دوستم گفتم که پسره رو دوست داشتم
از همون زمان متوجه تغییر رفتار دوستم شدم،یجورایی حس کردم ازم ناراحته و رفتاراش مثل قبل نیست شاید حسحسادت
اما در کل من بخاطر پایدار موندن دوستیمون بهش گفتم حاضرم طرفو بدم بهت بخاطر این که تو ناراحت نباشی و خب چیکار کنم،نمیتونم باهاش قطع ارتباط کنم یعنی سخته
وابستش نیستما،منظورم این هست که تو شرایطی هستیم که جفتمون یجا همدیگرو اکثر روزا میبینیم و اونم گفته که منم باهاش بیام