مامانم دو قلو بارداره دختر و پسر من ۱۵ سالمه و تا الان تک فرزند بودم
خیلی خوشحالم ولی از یه چیزی نگرانم که نکنه از فاصله سنی زیاد نتونم باهاشون ارتباط بگیرم
میدونین منظور من تو آینده س من نمیخوام جا مادرشون باشم
دلم میخواد مثل یه رفیق کمکشون کنم یه فرد قابل اعتمادی تو زندگی شون باشم
دلم میخواد بلفرض وقتی ۲۰ سالشون شد بدون توجه به فاصله سنیمون باهم بریم بیرون حرف های دلشونو راحت به من بزنن
اما میدونین همش فک میکنم که قرار نیست ما باهم هیج ارتباطی داشته باشیم
جای مادرشونی 🥹
خیلی خوبه که مطمئنم دوست دارن
به طرزتفکرتون بستگی داره
فکر منفی از الان چرا
مم و خواهر کوچیکم ۱۸ سال اختلاف داریم
چیزی نیست بابا بهترم هست اتفاقا بیشتر می‌تونی کمکشون کنی
وقتی اونا ۲۰ سالشون شد تو ۳۵ ساله ای و دغدغه صمیمی بودن با اونارو نخواهی داشت
اینطوری یه خوبی ای هم داره اینه که چون یجورایی فاصله سنیتون زیاده و جای مادرشونی دیگه اون حسادت و رقابتی که بین خواهر و برادرا هست رو ندارید و دلسوزی بیشتری نسبت بهشون داری مثل محبت بین مادر و فرزند
سرایطتت دقیقا مثل دوستمه الان نمیدونم رابطشون چجوریه ولی یادمه تابزرگ سن دوستموعذاب دادن چون یکیشو دوستم بزرگ کرد و افتاده بودگردنش
خواهر کوچیکم با خواهر بزرگم ۱۵سال تفاوت دارند ولی مثل دوتا دوست هستند کاملا صمیمی .
من با یکی از خواهرام ده سال و با اون یکی ۱۸ سال اختلاف سنی دارم
واقعا هم مثل مامانشونم
بزرگ بشن می‌تونید رفاقت کنید ولی تا بچه ان همون حس مادرانه داره
الانم اتفاقا مامانم بارداره اختلاف سنیم با این می‌شه ۲۱ سال
شوهرم با خواهرش ۲۰ سال تفاوت دارن.
خواهرش از وقتی به بلوغ رسیده فکر میکنه شوهر من نامزدشه. یکارایی میکنه🤮🤕
