بحث خونه بود و مادرش میگف ایشالا خونه بزرگتر بخرین و.... بعدش بحث مدیریت مالی واینها شد هی شوهرم برا شوخی میگفت فلانی هرچی داره میبخشه به بقیه و... هیچی توو دستش نمیمونه...منم گفتم مطمین باشین تا پولی نره به جاش چیزی نمیاد لازم نیست خیلی هم دو دوتا چارتا کرد توو زندگی...من خودم شاغلم و ذره ای از پول شوهرم خرج نمیکنم.. دیگه هی گفتن و گفتن تا مادرشوهرم به شوخی گف اینجوری بعید میدونم پسرم بتونه خونه بزرگتر بخره... نه یبار سه بار... من خیلی بهم برخورد ولی جلوشون چیزی نگفتم و تووماشین با شوهرم دعوام شد..واقعا ناراحت کننده نبود؟
اصن خونه اولمونم با کمک من خرید شوهرم.... شاخ دراوردم
همین دیگه وقتی متوجه نشن اگه کمکت نباشه پسرشون نمیتونه پس انداز کنه اینطور میگن
و اینم بگم بعضیا زبونشون تند و تیزه تا نیش نزنن آروم نمیگیرن
❤❤خدایا شکر که هوامو داری یکم بیشترتر هوامو داشته باش بتونم مغز و روان و قلبم رو سروسامان بدم❤❤اگه نظرات ما با شما فرق داره چون اثر انگشت ما با شما متفاوته ؛ پس قرار نیست بخاطر عقایدی که آسیبی به همدیگه نمیرسونه باهم جنگ و جدل و بحث کنیم