سلام بچه ها. راستش یه سری چیزا هست ذهنمو مشغول کرده گفتم ازتون بپرسم جای من بودید چیکار میکردید . همسرم چندوقت پیش یه سفر خارجی کاری داشته با یکی از همکارای آقاش . بعد من چندوقت پیش گوشیشو نگاه میکردم توی چتشون خوندم که دوستش نوشته نکنه شرکت فهمیده ما ترکیه دست به م.م.ه. زدیم؟ و بحث بعدش کاری بود که همسرم گفته بود مگه خرج واسه شرکت داشته و.... . من یک ماه شبا نمیتونستم بخوابم از فکر این حرفا و اینکه اونجا چیکار کردن .... و همه پستایی که برای هم میفرستن همش زنا با سینه های بزرگ و باسن بزرگ و... یکی دو تاچیز دیگم دیدم مثلا پروفایل یکی از همکارای خانومشو دوستش فرستاده و نوشته فالوش کنی من میدونم و تو و .. و البته همسر هم خانومرو فالو کرده ، بعد دیدم همسرم یه پست فرستاده براش که شایعاتی که سر. کار پخش میشه پسته اینجوری بود که دوتا همکار باهم حرف میزدن دستشون خورده به هم ، بعد شایعاتی که از همین صحنه درومده تا ازدواجشون پیش رفته و همکار همسرمم تا این پستو دیده نوشته عههه تو و خانم فلانی(همون که میگم پروفایلشو فرستاده بود براش)... شما جام باشید چیکار میکنید؟ ضمنا تازگیا رمز گوشیشم عوض کرده
دست نورانی موسی رو ببینی باورت میشه که شوهرت خیانت میکنه؟ یا اونم نه؟
دیگه تمام شواهدو داری دیگه
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
تا این لحظه نازایی دارم دعام کنین هرراهی تونستم رفتم نشده.کاش دعای شما راه آخر باشه و بشه معجزه زندگیم.اگه خوندی و صلوات فرستادی یه قلب 💝برام بفرست دلم شاد و امیدوار میشه
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
عزیزم فقط سعی کن ارامش خودتو حفظ کنی و انگار چیزی نشده و مدرک جمع کنی. وگرنه که اگه شلوغش کنی چند روزی شوهرت میگه غلط کردم و دوباره کاراشو ادامه میده. گول زبون مردا رو نخور
نه نمیگم باور نمیکنم .. میگم چیکار کنم؟ چجوری برخورد کنم؟ احساس میکنم همه رو خیلی راحت انکار میکنه ...
نمیدونم تصمیمت چیه آخه؟ این کارا رو قراره ادامه بده و این کاره بوده
باهات بازی میکنه دیگه
میزنه به شوخی که تبرئه شه
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی