امروز نذری برادر شوهرم ایناس..دیشب شوهرم گفت ک زنگ زد گفت میایید منم گفتم من نمیام چون بچه هاش دخترمو اذیت میکنن ب گریه میندازنش تند تند خلاصه نمیذارن ی لحظه آدم بشینه
از طرفیم یکم سرماخورده دخترم صبح ۶ خوابیدم.
برادر شوهرم صبح ۱۰ زنگ زد ک نمایید بعد شوهرم دیگه بدون اینکه ب من بگه میایی یا ن رفت.
حالا هم نیومده...حالا اومد چیزی بگم یا مهم نباشه.
ممنون از نظراتتون