پسرم بعضی چیزا میخواست که گرون بود منم میگفتم نه اونم میگفت بزار بزرگ بشم البته جدی نه بعد ۱ هفته فراموش میکرد با من آشتی میکرد
چند روز پیش یک چیز گرون خواست منم گفتم نه بهم گفت منو از ۱ سالگی تا الان که ۱۵ سالمه هرجا رفتی منم بردی با هرکی صحبت قیبت کردی با هرکس تلفن صحبت کردی من شنیدم پشت مامان بزرگ بد گفتی من شنیدم یا برام میخرع یا هرچیز تو این 15 سال دیدم شنیدم نشنیدم ندیدم دهنم باز میکنم همه چیم یادم جمله جمله کلمه کلمه به همه میگم خیلی ناراحت شدم از پسرم حالم بهم خورد ازش دلم شکست چکار کنم