2777
2789
عنوان

کمك لطفاً همه بیایدددد

37 بازدید | 0 پست

یکی از اقوام که خیلی باهاش صمیمی هستم هعی میگه میخام خودم بکشم تهت فشارم پارسال که کنکوری بود هعی اینو تکرار میکرد من ب خودم گفتم حتما برا فشار کنکور ایناست ولی دیروز دوباره تکرار کرد هعی می‌گفت من امیدی ندارم کاش حداقل قبل از مرگم مثل شما لاغر بودم خوشبحالتون ( ی قرص خریده برا لاغری فست گرفته ) اندامش واقعا قشنگه استخوان بندیش درشته 

تو سه روز با قرص غذا نخوردن می‌گفت ۱۵ کیلو کم کردم🫥

داره خودش نابود می‌کنه خانواده ش رفتن مسافرت این خودش نرفته ی لقمه غذا میخوره وزنش میگیره  آب میخوره دستشویی می‌ره هر کاری می‌کنه همین کار تکرار می‌کنه هعی از خودش عیب ایراد بنظر شما ب مامانش بگم ؟ 

چون با خودش حرف میزنم دردل میکنم میگه من امیدی ندارم ولی چیزی هم تو زندگیم کم ندارم ( امسال از کنکور محروم شد دیپلمش نمیدن خانواده ش نه ولی گویا همکلاسی هاش اومدن مسخره ش کردن ) 

  مشاور داشت خب بعد اول گفت من تو بندر نمیتونم درس بخونم میرم خوابگاه شیراز بهش گفتن ما از تو دور نشدیم میایم خونه برات میگیریم تو اونجا درس بخون ولی قبول نکرد خلاصه دوماه رفت شیراز که فقط اونجا درس بخونه ( این خاطره خوابگاه با ذوق تعریف میکرد و قرار بود که اگه کنکور هم قبول نشد دانشگاه آزاد تهران بره خونه براش بگیرن) و می‌گفت برا امتحان نهایی خونه بودم ولی یکی از همکلاسی زنگ میزنه میگه امتحان دینی خیلی سخته بیا تقلب بنویسیم فردا با تقلب که میره تقلبش میگیرن میفرستن ب تهران محروم میشه باید امتحان نهایی یازدهم و دوازدهم دوباره بده یعنی امسال بعد من بهش گفتم عیب نداره فدای سرت ی سال استراحت می‌کنی ( مامانش گفت از مهر شروع کن الان بیا مسافرت نرفت ) بعد باباش بهش گفت برات مغازه لوازم آرایشی می‌زنیم که جنس از دبی بیاریم اینا بعد از چند روز گفت نمیخام ( ب من گفت من که آخر میخام خودکشی کنم چرا خرج بزارم رو دست شون ) رفتیم ارتودنسی کنیم اول با روحیه ی خوب اومد دکتر اومد سیم بزاره یهویی گفت من نمیخام و اون حرفش تکرار کرد

من باید چیکار کنم رفیق بچگیمه

زندگی زیباست البته به دید شما بستگی داره اگه نژاد پرستی نیا عزیزدلم♥️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792