مامانم شاغل نیست هنوزم جوونه پنجاه سالشه سالمه
سرکار نمیره
فقط دو وعده غذا درست میکنه با ظرف
فقط هم خودش و بابامم
خودشو می زنه که خسته شدم ظرف نمیخوام بشورم
دو دقیقه میری خونش
بعد من حامله شاغل متاهل میگه چرا نمیای خونم کارامو بکنی از راه رسیدم میگه طرفامو بشور
میگم حال ندارم اومدم یه دقیقه ببینمت
میگه الهی بمیرم الهیی داغم رو دلتون بمونه
یعنی یه ظرف شستن انقدر فشار داره
هیچ مشکلیم تو زندگیش نداره نه اجاره خونه داره نه مریض
واسه یه ظرف و غذا آه وناله داره