من بابام درس کار نمیکنه، بددهنه، همیشه بیپولیم کتک میخورم. امشب آبجی کوچیکم طرف غذا رو ریخت روی دیوار گچ رنگی شد، اونم اول محکم زدش، بعد شروع کرد به گیر دادن به من. گفت هیچکس با تو ازدواج نمیکنه، تو رو همه طلاق میدن، باید با یه کارگر ازدواج کنی که پول نداشته باشه، طلاقت بده، تو زشتی، بداخلاقی، حتی برام نت نمیخره، هاتاستپ گوشیش رو باز نکرد برام. حالا تحمل این شرایط برام سخته. مامانم هم مثل اون روانیه، فقط یه کمی بهتره. نمیتونم رو درسم تمرکز کنم، دارم آیندهمو نابود میکنم.