بچه ها حالم خیلی بده خیلی من فکر میکردم پول من و اون نداره صدگرم طلا و نزدیک هشتصد میل از حقوقم که جمع کرده بودم بابت خونه رفت، چقدر تلاش کردم چقدر پشتش بودم از بی گریه کردم جونی برام نمونده،بهش گفتم ناراحتم گفت به من ربطی ندارد ناراحتیت چرا به این چیزا فکر میکنی حتما ریگی تو کفشته،منم گفتم بی شرفی اگه دیگه هزار تومان از درآمدم رو خرج این زندگی کنم،ولی دلم آروم نمیگیره خیلی نامردی کرد خیلی
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
وقتی خودمو جات میذارم حس میکنم اگه شوهرم این کارو میکرد جوری از چشمم میفتاد که دیگه دلم نمیخواست ببینمش من جات بودم قطعا جدا میشدم آدمی که تو جوونی این کارو باهات بکنه تو پیری انتظار حمایت و همدلی نمیشه ازش داشت پول میره و میاد ولی اعتمادی که از دست بره دیگه برنمیگرده
یه خونه،یه ماشین،مستثنیات دین محسوب میشه،توقیف نمیشه
بستگی به میزان درامد و نحوه زندگی شوهرش اگه اون خونه بالاتر از حد نیاز شوهرش باشه میشه توقیفش کرد و بخشی از اون به مهریه خانم به عنوان پیش پرداخت تعلق میگیره
چون خونه داره تازه خریداری میشه به عنوان چیزی مثل داد و ستد بهش نگاه میشه نه خونه ای که مثلا ۱۵ ساله در اونجا سکونت داره به عنوانی اموال مازاد محسوب میشه
پرندگانی که در قفس به دنیا می آیند فکر میکنند پرواز بیماریست.🕊
میدونی مشکل من اینه کوهی که ازش ساخته بودم نابود شد دارم نابود میشن از غم من خیلی جاها پزشو داده بو ...
هیچ مردی اگه صدتو براش بذاری اگه جونتو بهش بدی این کارو واست نمیکنه ببین یه چیزی هست که تو اسلام میگه وظیفه زن فقط و فقط تمکینه وسلام نه پولتون رو بیارین نه سرمایه نه هیچی من که سه میلیارد سرمایه ام رو سوزونده
همش الکی زیارت که نمیرن میرن فقط بخورن و برگردن والا زیارت لیاقت میخواد
به خدا تو این سالها هزار تومن حق الناس گردنم نیست روم نمیشه برم حرم امام حسین چون مسایل دینی رو رعایت خیلی نمیکنم مثل حجاب و نماز و اینا خودم لایق کربلا نمیدونم اونوقت چه کسایی میرن
ما که پیام نمیدیم انقد نفرتمون زیاد شده راضی نیستیم هم ببینیم
من باهاش حرف ندارم هی زنگ میزد به بچه اخرشم امروز کلا بلاکش کردم بخدا حرصم میگیره اینی که ده سال عمرم حروم کرد حالا میخواد بره از اونجا واسم زنگ بزنخ بیشتر واسه بچه زنگ میزنه که امروز بهش گفتم تو که نیستی دلیلی نداره به بچه فکر کنی هر وقت اومدی میبینیش و بلاکش کردم داشت میرفتم بدون خداحافظی رفت