2777
2789

حدود یه ماهه دارم با پسری آشنا میشم 

با هدف ازدواج البته اما از اول خیلی صمیمی شدیم 

در حدی که اوایل نصف روزو چت می کردیم و بیشتر از خاطرات خنده دارش میگفت و من حس خوبی می گرفتم که منو میخندوند 

طوری بودیم که برای نهار می رفتیم خداحافظی می کردیم و کلی ارزش میذاشت .. همینم باعث شد من خیلی از تفاوت های فرهنگی رو درنظر نگیرم و اجازه بدم ادامه بدیم 

ما سه دیت با هم رفتیم این بعد دیدنمم کلی هر روز تعریف می کرد و علاقش بیشترم شده بود ( الانم کلی تعریف میکنه البته …)


اما یکی دو روزه حس می کنم پیاماش کمتر شده .. یا وقتی چت می کنیم و من دارم تایپ می کنم سریع از صفحه خارج میشه و یه دقیقه بعد سین میزنه(برخلاف قبل که همیشه تو صفحه بود ..)..🙂🙂 همش انکار می خواد بره 


یا وقتی میدونست قراره برم بخوابم اما یه دفعه بدون حرفی سین زد و رفت .. بعد نیم ساعت گفت میرم پیش خالم نه حتی ببخشید و ..

درحالی که قبلا که کار پیش میومد میگفت ببخشید ، سه ساعت بعد میام ، و خداحافظی می کرد ..


دلیلشم که پرسیدم میگه تو خیلی حساسی 🙂

ولی من حس می کنم که تغییر کرده

جالب اینه که آخر شبا باز میاد قربون صدقه میره ولی عملش تو روز یه چیز دیگه میگه …


من حساسم واقعا ؟ یا حسم درست میگه؟؟🙂💔

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی طبیعیه که روز به روز کمتر بشه

اخه اینطوری نبود 

اگه هر روز بخواد ذوقش برای پیام دادن کنار بشه که دیگه توجه و علاقه ای نمیمونه 🙂🙂

من سر همین ارزش گذاشتناش موندم باهاش 

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090

طبیعیه اولش داغن توجه زیادی میکنن. تو ازدواج هم همینه فقط بهت توصیه میکنم رابطت رو طولانی نکن تا ۶ ماه باش اگه دیدی داره از ازدواج طفره میره ول کن‌و برو. یه پسر ۶ ماه براش کافیه ک‌بدونه یکیو برا ازدواج‌میخواد یا نه‌. خودتو علاف نکن ک موقعیت های مناسبت میپره

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست

پسرا معمولا وقتی حس میکنن به دستت اوردن بعدش بی محل میشن اولش که همه خوبن

من به دوست پسرم همیشه میگم یه فیلم هایی راجب همین تو اینستا هم براش راجب همین میفرستم و همیشه میگم یه وقت توهم مثل بقیه پسرا ازم زده نشی و ..... خلاصه منم مشکل تورو دارم گاهی 

هیچوقت کاری نکن بقیه بگن خوشبحالت همین خوشبحالت گند میزنه به کل زندگیت،مجرد و ته تغاری خونه🌼 برای رسیدن به خواسته هام و خواسته های بقیه یه سوره حمد و صلوات بفرست😍

نه طبیعیه حساس نباش

یعنی مهم نیست که دیگه ارزش نمیزاره حتی خبر بده مه داره میره و من معطل نشم ؟🙂

خیلی فرق کرده 

حس کردم سرد شده

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090
طبیعیه اولش داغن توجه زیادی میکنن. تو ازدواج هم همینه فقط بهت توصیه میکنم رابطت رو طولانی نکن تا ۶ م ...

۶ ماه نه 

قرار شد سر دو ماه یه تصمیمی بگیریم 

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090
یعنی مهم نیست که دیگه ارزش نمیزاره حتی خبر بده مه داره میره و من معطل نشم ؟🙂خیلی فرق کرده حس کردم س ...

عزیزم انقد حساس نباش 

رهرو آن نیست که گه تندو گه آهسته رود

رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود 

پسرا معمولا وقتی حس میکنن به دستت اوردن بعدش بی محل میشن اولش که همه خوبنمن به دوست پسرم همیشه میگم ...

دیشب دقیقا همینم بهش گفتم 🙂 گفت نه من عوضی نیستم 

اما تو عمل تغییر کرده 

مثل قبل نیست 

سر یه ماه بدون دلیلی عوض شده

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090
۶ ماه نه قرار شد سر دو ماه یه تصمیمی بگیریم

عالیه رابطه طولانی خیلی بده

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792