2777
2789

من دیشب اونجا شام بودم 

ناهارم مادرم زنگ زد ک‌بیا میخام کیک هم درس کنم

منم رفتم دیگ اونجا خوابیدم تا بعد از ظهر 

چون خونه هم تنهام هم نمیتونم به کارام برسم باردارم ۲قلو الان توی ماه هفتم هستم 

مامانم اصرار کرد شام بمون گفتم نه زشته پیش بابا معذبم 

گفت نه باید بمونی شامی که دوست داری گذاشتم 

بعد شام با داداشام و شوهرم منو بازی کردیم مامانم شروع کرد غر زدن به داداشام ک‌کمک نمیکنید به سفره و اتاقتون کثیفه و یک ساعت تمام غر زد بابام بدون خدافظی رفت اتاق خواببید البته همیشه کارش همینه 

مامانم داشت ظرف می‌شست هی می‌گفت خسته شدم آنقدر تنهایی کار کردم 

بابام صدام کرد تو اتاق گفت چند وقت نیا اینجا مامانت شمارو میبنه غر میزنم می‌دونه ما پیش داماد نمیتونیم چیزی بهش بگیم 

گفتم باشه ولی اصلا درک نکردم ب ما و ربطی داره آخه اینا کلا همیشه دعوا دارن والا حتی من خونه خودم نشسته باشم دعوا کنم زنگ میزنن به من ارامشو ازم میگیرن هی این میگ فلانی اینجوری کرد هی اون میگ انگار من قاضیم 

از این حرف بابام خیلی دلم گرفت و دیگ نمیخام برم خونشون

بابات حرف بدی زده البته معلومه بنده خدا خسته شده از غرغرهای مامانت

توعم الان دلت نازکه زود میگیره سخت نگیر نرو خونه مامانت اینا

اگه مامانت گفت بگو نمیخوام مزاحم شم تو پشتت و پاهات درد میکنه دستت تنهایی

ببخشید طولانی شد خواستم کامل توضیح بدم 

همش بهش فکر میکنم که چرا این حرف روز قلبم درد میگیره 

می‌دونم اصلا راضی نیست بابام ک ما بریم خونشون 

چون ما ک‌میریم بخصوص شوهرم بابام قیافه میگیره میشینه جلو تلویزیون حرف هم نمیزنه 

ولی فامیلای خودش بیان واسه خونه همچین میخره خوشحال و شاد و سرحال هم میشه انگار فقط واسه ما خار داره 

از طرفی من هر روز دکترم با خستم به سختی کار خونه میکنم دیگ‌چ برسه غذا درس کردن 

ک اینم اینجوری گفت بهم دلم شکست 

حالا مامانم همش میگه بیا بمون خونه ما کلا 

خونتون نرو 

آخه مادر من 

من که میام آنقدر غر میزنی که خسته شدم آدم دیوونه میشه 

بخدا من خونه خودم بیشتر کار میکنم از مامانم با اینکه حاملم 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

من ماهای اول کلش اونجا بودم حالم خیلی بد می‌شد بعد از زایمان هم یکماه یا ۴۰ روز البته افسردگی داشتم ...

من میخواستم بعد زایمان بمونم ولی اینجوری ک‌دارم میبینم خیلی دووم بیارم ۱۰روزع باشع

خواستم بگم آدم خونه شوهر گشنه بمونه بهتره که زیر بار منت پدر و مادر باشه

آره واقعا همینطوره از یه طرف اصرار که بیا و از طرفی دیگه خود درگیری دارن... منم به سرم اومده..

حال یک دل را اگر کردی خراب، آماده باش          اشک چشم دلشکسته، خانه ویران می کند
مامانت نمیتونه بیاد پیشت؟ با دوقلو سخته

ن اون بیاد ک بیداره هی میخواد از بزنه از کار خونه ام موندم 

آدم خودش بمیره از گشنگی و کار بهتره تا زیر منت باشه 

خیلی دارم سعی میکنم گربه نکنم 

آره واقعا همینطوره از یه طرف اصرار که بیا و از طرفی دیگه خود درگیری دارن... منم به سرم اومده..

من حتما فردا به مامانم میگم من ک‌من دیگ نمیام به هیچ‌وجه 

خواستی تو بیا ولی من نمیام بخدا برای شام هم نمی‌خواستم بمونم آنقدر اصرار کرد موندم 

بعدشم ما کلا دوتا طرف کثیف کردیم آنقدر پیش شوهرم غر زد ک‌ خسته شدم خیلی خجالت کشیدم

من حتما فردا به مامانم میگم من ک‌من دیگ نمیام به هیچ‌وجه خواستی تو بیا ولی من نمیام بخدا برای شام هم ...

عزیزم منم واقعا از غر زدن بدم میاد.... آدم باید یا کاری نکنه یا کم منتشو بذاره....به نظر منم حالا که اینجوریه زیاد نرو خونشون... از شوهرت توی خونه خودتون کمک بخواه.. 

حال یک دل را اگر کردی خراب، آماده باش          اشک چشم دلشکسته، خانه ویران می کند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز