2777
2789

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

طلاهام جایی امانت بود سه ماه مثه چشم ازش مراقبت کرده بود اونی بهش سپردم گفت بیا ببر مسولیت سختیه اومدم ببرم تو خونه پیش هم بودیم نه کسی اومده بود نه طلاها بیرون برده شده بود وقتی ام بهم تحویل داد گفت بیا دونه دونه نگاه کن به خدای بالا سر مطمئن بودم و هستم از اونی بهش سپردم بعد فرداش خواستم برگردم 

دیدم نصفش غیب شده فقط و فقط تو شوک بودیم صاحب خونه بیچاره با گریه کل خونه زیر و رو کرد دید حالم بده حتی کارش به بیمارستان و سرم کشید گفت هر جور شده نون شبم نخوردم خسارت میدم گردن منه آبرومه به یه حاج آقا پیام دادم گفت وقتی این شرایط میگی درسته به ندرت پیش میاد ولی هست و حقیقت داره جن وقتی اذیت بشع یا برای سرگرمی طلا رو داخل خونه جابه‌جا میکنه تا کینه و جنگ درست کنه دعا و قرآن بخون جلو چشمتون بیفته 

خوشبحالت....منو ک ول کرده :)

آخه اگه بدونی به چه مرحله ای رسیدیم بعد جواب داد حالا فهمیدم چرا میگن دعای مضطر مستجابه بحث آبرو بود نه فقط طلا من شوهرم گفت این بار برگشتی طلاها بیار نمیگم زیاد بود ولی ول سرمایه ما بود بهش میگفتم خونه ای رفتم پس بگیرم غیب شده اصلا باور نمیکرد میگفت یا خودت برداشتی یا صاحب خونه

بعد چی شد

فقط بدونین صورت خیس و مظلوم صاحب خونه تا زنده ام یادم نمیره یا فاطمه زهرا یا امام زمان یا امام حسین یا چهارده معصوم یا حضرت عباس ممنون 


بچه ها شما آخر خوشش می‌بینید سه روز به خدا غذا نمیخوردیم نمیخوابیدیم با گریه فقط صاحب خونه می‌گشت منم امامزاده دعا میکردم شوهرم زنگ زد برگرد جوابی نداشتم سرگردون تو امامزاده حتی شب برنمیگشتم صاحب خونه تا زنده ام شرمنده اشم نذر های سنگین کرد خدایا این طلاها خونه ما بوده آبرومو بخر واقعا هم نه خودم کارمند بودم جاش بذارم نه صاحب خونه توان مالی داشت ولی گفت وسیله خونمم بفروشم نمیذارم بی پول از این در بری ولی اون پول خوردن نداشت صاحب خونه نخوره و نپوشه تا من طلا بخرم 

اینم بگم شهر دیگه زندگی میکردم اونجا غریب بودم 

غروب جمعه روز آخر بود صاحب خونه زنگ زد التماس میکرد برگرد به خدا هر کاری کردم پولش جور میکنم تکرار میکنم مطمئن بودم جن برداشته صاحب خونه از خون خودم بود بود روزی نون نداشت ولی قرض حتی قرض نمیگرفت 

علائم هم گفتم حاج آقا تایید کرد میشه جن برداره غیب بشه دلیلی نداشت به خاک سیاه بشینه خسارت به من بده فقط آخرش آبرومون میرفت اگه پیدا نمیشد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز