مامان و بابام طبق معمول داشتن داد و هوار میکشیدن
آبجی کوچیکه ی منم کنکوریه داشت درس میخوند دیدم تمرکزش بهم ریخته خودمم اعصابم بهم ریخت
خیلی سر چیز بیخود داشتن داد و بیداد میکردن
منم عصبانی بودم رفتم درو محکم بستن
یهو هوار مامانم سر من بلند شد شروع کرد فحش دادن و خودزنی
بد کردم مگه😐