چند وقته هی برادرش شام دعوتمون می کنه
هی ما باید پس بدیم.
روانی شدم دیگه. اونا بچه هاشون بزرگن، جوانن، ازدواج کردن اما من بچه شیرخوار دارم، خونه زندگیم همیشه نامرتبه بس که دنبال بچه می دوم، خودمم خونه م بزرگه واقعا نظافتش جونم رو می گیره. همسرمم کمک نمیکنه
هر بار که مهمون میاد کمرم میشکنه از نظافت و آشپزی و بچه داری همزمان. تازه دوتا هم بچه دارم بزرگه ۸سالشه.
امروز اعتراض کردم و همسرمم داد ک بیداد که مگه فقط تو بچه داری؟زنهای دیگه چیکار می کنن؟
پریود هم هستم با خونریزی شدید. منم کم نیاوردم و داد و بیداد.