شبتون بهخیر بچه ها، خاطره مو از زایمان طبیعی میگم امیدوارم راه گشا باشه برای مامانا
توی ۳۸ هفته بودم که نشانه از زایمان نداشتم ، نه پوزیشن جنین و طول سرویکس نه انقباضات و علائم فیزیکی و … به پیشنهاد ماما عمران و با هماهنگی پزشک کپسول روغن گل معربی رو به شکل واژینال استفاده کردم ، پیاده روی ، کگل و تمرینات لگن هم همینطور
طول بارداری هم با معاینه پزشک لگن ایده عالی برای زایمان نداشتم ، البته نظر سونولثژیست ها متفاوت بود ولی برای اطمینان خاطر ، یوگا و طب سوزنی امتحان کردم و با میل خودم زایمان طبیعی انتخاب کردم
خلاصه ۳۹ هفته بودم ، شب متوجه انقباضات شدم ، شدید و درنام بودن اما فاصله بین انقباضا زیاد بود حدود یک ربع تا بیست دقیقه گمونم، با بیمارستان تماس گرفتم
ماساژور کمر بستم و قدم میزدم توی خونه ، اما دردها غیر قابل توصیف بودن و حتی اشک به گونم خشک شده بود
روی تخت نشسته بودم و از درد غلت میخوردم ، ماساژ هارو با کمک همسرم انجام میدادیم تا رسید به زمانی که فاصله بین انقباضا به ۱۰ دقیقه رسید
رفتیم بیمارستان با معاینه دهانه رحمم فقط ۳ سانت بود و داشتم از درد منفجر میشدم
اگه خواندید و تمایل دارید بقیه شو بگم براتون