من با ی پسری آشنا شدم دیروز رفتم محل کارش همین که رفتم یه پسری رو مبل نشسته بود بهش گفتم با آقای قاسمی کار داشتم گفت نیست هنوز نیومده بعد دیدم بدون بدو رفت تو اتاق دیدم صدای خنده های پسرا اومد بعد یکی شون رفت دست شوی توی سالن جلوی من بود گفت سلام دوباره بعدی اومد گفت سلام دوباره بعدی اومد همین بعد من نفهمیدم کدوم رلم بود اصلا چون همه اومدن سلام دادن. بعد دوتا دختر هم بودن منشی بودن. بعد دیدم ی پسری از در اومد داخل منو ک دید مستقیم رفت دست شویی بعد در اومد رفیقش بهش گفت چته میری دست شویی کوروش بعد من فهمیدم خودش بود . هیچی نگفتم . بعد رفتم داخل اتاق صاب کار صدام زد بهم گفت کی معرفی کرده نگفتم دوست پسرم. گفتم دوست مامانم معرفی کرده و اینا گفت خبرا میکنیم برای کار . بعد امروز رلم میگه زنگش بزن اسم منو بگو مامانم بوده معرفی کرده منم زنگ زدم بهش گفتم بعد گفتم خبرم میکنید یا برم سراغ کار دیگه گفت سه روز دیگه خبر نکردم برید سراغ کار دیگه .
راستی رلم گفت همه رفیق هام دارن نقشه میکشن مخدتفو بزنن
