من قبل عید بایکی ۱ ماه اینا بودم درحد زنگ همش اصرار همو ببینیم قصدش جدی بود
منم با مامانم رفتم
تا نشستیم برگشت به مامانم گفت شما مشکلی ندارید که شالش عقب هس
یا یقه اش یکم بازه
من اینا رو که دیدم خیلی ناراحت شدم
اگه هم مشکلی داشت باید بعدم به خودم می گفت نه به مامانم
از رفتارش بدم اومد
دیدم نمی تونم باهاش کنار بیام
بهش گفتم
می گفت حتی برنامه های گوشیت رو پاک کن
اینا
کات کردم
الان چند وقت یه بار هر طوری که بتونه پیام می ده
چندین بار بلاک کردم هر دفعه با یه شماره دیگه..
مثلا تو عید پیام داد که برگرد اینا گفتم نه به درد هم نمی خوریم
شروع به تهدید کرد مامانت بیرون می بینم
می خوام برم بیمارستان سرکار خواهرت پیداش کنم
منم گفتم اگه چیزی بوده کاری کردم برو حتما بگو
خستم کرده
دیگه ناامید شده از برگشت
بیشتر وقتی می گه من می گم نه
بعدش شروع می کنه به فحش دادن به من
خستم کرده
یا تهدیدم می کنه
یا فحش می ده
بخدااا دیگه می ترسم بخواد تو خیابان بلایی سرم بیار آدم سالمی نیس فهمیدم
اومده بود می گفت ماشینم عوض کردم
همه چی اوکیه بیاییم خواستگاری
بهش می گم من راضی نیستم
می گه تو مهم نیستی خانوادت راضی بشن
با تو تنها بشم راضیت می کنم
می گفت بیرون که می رفتم همش نگاه می کردم ببینم می بینمت یا نه
احساس می کنم می خواد شر درست کنه برام
حالا هر موقع بتونه
گیر داده چند وقته هر جوری شده امسال مال من می شی
خانم هاااا بخدا دارم می ترسمممم
ولم نمی کنه با اینکه چندماه هس
هزار بار گفتم نمی خوامش
توروخدا اگه خوندید رد نشید
بگید چیکار کنم
خسته شدم بخدا
هر دفعه بی دلیل فحش می ده
بخدا من خیلی جاها جواب ندادم گفتم ول کن جواب بدم منم مثل اونم
جواب ندم خودش می ره بهتره
ولی ولی نمی کنه
یا تهدید یا فحش
توروخداااا راهنمایی ام کنید
شماهاست بگید چرا این رفتارها رو می کنه
مشکلش چیه اخه؟؟؟؟؟