خیلی حساسم خیلی دلسوزم و احساسی دوست ندارم هیچ کس از دستم ناراحت بشه دیگه دارم زیر این فشار که بقیه خیلی دارن بهم بدی میکنن و من دارم با روی خوش رفتار میکنم له میشم چیزی رو به دل نمیگیرم هرکی بدترین کار رو در حقم کنه ناراحت میشم یکم ولی به دل نمیگیرم بازم باهاش مثل قبل رفتار میکنم مادرم میگه چرا با دشمناتم خوبی اطرافیانم دوستام خیلی بهم میگن چرا یکی راجبت حرف میزنه بهت تهمت میزنه چیزی نمیگی نمیتونم واقعا بعدش عذاب وجدان میگیرم درگیری ذهنی میگیرم خانوادم خیلی میترسن شوهرم بدن چون اینطوری رفتار میکنم میگن تو باید عروس کسی بشی ک بهت آسیب نرسونه تو نمیتونی میدونیم بدترین بلا ها سرت بیاد بازم مهربونی باهمه 🥲
پسری که دوسش دارمم مثل خودمه هر دوتاییمون مثل همیم اینجوری زندگی بهمون سخت میگیره