2777
2789

امروز رفتم یه خونه ای ببینیم برای خرید دو طبقه حیاط دار در تهران طبقه پایین مادرشوهر بود ولی فلج بود خونش تمیز حالا طبقه بالا از تو پله ها لبس ریخته بود باید از روی لباش رد میشدی انقدر کثیف در حمام باز کرد ببینیم یا خدا کوه لباس دم ورودی حمام پسرش کثیف کرده بود که نشسته بودند داخل اتاق یه سینی وسط بود که توش سبزی بود گذاشته بودند خشک بشه پر مگس بود وای خدا دیگه داخل اصلا نرفتم تو راهرو فقط وایسادم نمیدونم خجالت نمیکشید چجوری تو این همه کثافت زندگی میکنند همه جا ی اتاق پر از وسایل بود ظرف نشسته داخل اتاق پر بود حتی حمت نکرده بود بزار آشپزخونه تا به حال این همه کثیفی یک جا ندیده بودم ...

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم زیاد دیدم وایی صد رحمت به اتاق خودم

به من چه دادید ، ای واژه های ساده فریب و ای ریاضت اندامها و خواهش ها ؟ اگر گلی به گیسوی خود میزدم  از این تقلب ، از این تاج کاغذین  که بر فراز سرم بو گرفته است ، فریبنده تر نبود ؟...

یبارم من با این شرایط روبرو شدم تا چند روز حالم بد بود خواستم اون خونه رو بخرم دیگه پشیمون شدم اینا انگلن

🌹وقتی خدا خواست یوسف را از زندان نجــات دهــد صاعـقه‌ای نفرستـاد تـا درِ زندان را از جای بکند،  بلکه در آرامش شـب درحالیکه پادشاه در خـواب بود رؤیایی بسوی او روانه کرد.  🍀پس بـه خدایت اطمینان داشته باش.  🌹فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أ️مری الی الله ان الله بصیر بالعباد

وای منم تو این خونه دیدنا همچین چیزی دیدم ...

از همون اول بوی بدی ک ب دماغم میخورد...راه پله دوتا پلاستیک اشغال...تو خونه افتضاح... درو دیوارا....ظرفا...تو اتاق پر ظرف غذای مونده ..کم مونده بود همونجا پس بیارم 

البته پاکستانی بودن اون خانواده

هیچکس من نیست و این قدرت منه💪تآج👑روسَر مَنِع توچِرا گِرِفتی فآزِپآدِشآیی😉

کاری به اون خانم ندارم

من طبقه ی بالای مادرشوهر بودم

خانم خونه رو گذاشته بود واسه فروش من تنها خواسته ای داشتم این بود اگه کسی خواست بیاد خونه رو ببینه دو ساعت قبل به من خبر بدید

باردارم بودم ماه های آخر

استراحت مطلق که فقط زایمان زودرس نشم

هر کی زنگ میزد مادرشوهرم میگفت بفرمایید

حتی تلفن میزدن میگفت همین الان بیاین

اینجا تبادل نظره اگه مخالف نظرم هستی ریپ نزن من فقط نظرمو گفتم حوصله ندارم

حداقل وقتی میدونن مشتری میاد یه کم تمیز کنن!

منم اون زمان که دنبال خ ونه میگشتم رفتیم یه خونه رو دیدیم فقط یه زن و شوهر جوون بودن. خواستم اتاق خواب رو ببینم تا درشو باز کرد یه بوی وحشتناکی میومد که اصلا نتونستم وارد شم دیگه سرویساشم نگاه نکردم! ظاهرشم انگار خونه مجردی بود نه خونه دونفره. با اینکه کمد دیواری داشت، رختخوابا کنار پذیرایی یه تپه بود

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792