2777
2789
عنوان

بحث و مشکلات خونه با مادرم

58 بازدید | 6 پست

سلام دوستان

20 سالمه

 تا جایی که میتونم کارای خونه رو میکنم

مادرم میره بیرون،کلی کارا رو میکنم همه ظرفا رو میشورم مرتب خونه،میاد اصلا ب چشمش نیس،ی لیوان مونده باشه میگه نگا این بود ظرف شستنت؟کجا شستی،یا ی چیزی رو زمین باشه میگه اینه تمیز کردنت؟

 همیشه گیر دادنای مامانم هست،بحث هست،ی حرفایی میزنه ک واقعا دلم میشکنه

سن زیادی ندارم ولی روحم اندازه ی آدم 40 سالس،خیلی بیشتر از هم سنو سالم میفهمم درک میکنم

واقعا وقتی بحث پیش میاد نمیدونم چیکار کنم،بغض گلومو میگیره،کم میارم،میگم کاش نباشم


میدونم خیلیا این مشکلو دارن

کسی تجربه ای داره،چیکار کنم واقعا؟:)




اون موقعی که تو خونه نیستیم و کارا با مامانته چی؟ 

تو هم ایراد میگیری؟

اخ جون خدایا شکرت منم دخمل دار شدم 😘😘😘 میشه برای دخترکوچولوم دعا کنید زودتر به حرف بیاد همه چیزو میفهمه و میشنوه ولی به خودش زحمت نمیده زبونش رو بچرخونه همه چیزو با اشاره و داد زدن میفهمونه   اسم کاربریم قرار بود سانسا استارک بشه و فکر میکردم چه اسم تکی نگو یه دوجین ادم همین اسمو برداشتن. دیگه انقد تغییرش دادم و پس و پیش کردم که استارکش اومد قبل سانسا و اسم کاربریم نامفهوم شد  

باید مستقل بشی من هزار بار اینجا میگم خیلیا مخالفن مگه ادم چقدر عمر میکنه که روح و روانش نابود بشه اگه شاغل نیستی کار پیدا کن درسته الان خیلی گرونیه ولی میتونی خوابگاه یا پانسیون اجاره کنی ببین تا یه سنی بچه ها میتونن خونه پدرو مادر بمونن بعدش نمیشه الان میگی خونوادم نمیزارن خب وقتی خونوادت ایتقدر بهت گیر میدن میخوای ادامه بدی که چی بشه یه دختر عصبی بار بیای؟ من یه بار رفتم روانشناس بهم گفت اگه این وضعیت رو ادامه بدی هیچ پیشرفتی نمیکنی باید بشینی:چشم قربان گوی این و اون باشی برو حرکت کن مستقل شو منم تصمیمم گرفتم من مجردم الان مستقل زندگی میکنم و ناراحتیم اینه چرا دیر این کارو کردم اعصاب و روانم تو خونه مادرم داغون شد ولی بازم شکر تونستم حرف مشاورم رو گوش بدم و خودمو نجات بدم بخدا من دیوانه دیوانه شده بودم از دست خونواده جرات نداشتم ولی این روانشناس چشممو باز کرد ببین ازدواج هم کنی هیچ فایده ای نداره همین اشو همین کاسه است برو حتما مستقل شو حداقل تو خونه خودت کسی بهت زور نمیگه 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اون موقعی که تو خونه نیستیم و کارا با مامانته چی؟ تو هم ایراد میگیری؟

نه من ایراد از چی بگیرم،کلا دختریم ک سرم ت لاک خودمه،تا کسی رو عصابم نره آرومم

واقعا از لحاظ روحی داغونم،وقتی مامانمم اینجوری میکنه داغون تر میشم

نه رفیق صمیمی دارم ک برم بیرون یکم آروم شم،اونقدم دستو بالم باز نیست ک تنهایی برم برا خودم عشقو حالو خرید:)

منم نوجوون بودم یادمه یه سال تابستون باشگاه میرفتیم من مثلا روزای زوج میرفتم و خواهر و برادرم روزای فرد صبح تا ظهر مادرم میبردشون باشگاه مثلا، بعد کارای خونه اون روز با من بود خب نمیشه به همه کارا تو ۳ ساعت رسید که؛ مامانم میومد ایراد می‌گرفت که فلان کارو نکردی و این یکی کارت نصفه است و غذات چرا اینجوری شده و .... خلاصه عوضش اون روزی که من باشگاه میرفتم و برمیگشتم خودش از خودش با خنده ایراد می‌گرفت که منم فلان کارم مونده و منم نرسیدم کارا رو تموم کنم

مادرت خودش همه کارا رو وقتی تو نیستی کامل انجام میده؟ تو هم به شوخی و خنده ازش ایراد بگیر

اخ جون خدایا شکرت منم دخمل دار شدم 😘😘😘 میشه برای دخترکوچولوم دعا کنید زودتر به حرف بیاد همه چیزو میفهمه و میشنوه ولی به خودش زحمت نمیده زبونش رو بچرخونه همه چیزو با اشاره و داد زدن میفهمونه   اسم کاربریم قرار بود سانسا استارک بشه و فکر میکردم چه اسم تکی نگو یه دوجین ادم همین اسمو برداشتن. دیگه انقد تغییرش دادم و پس و پیش کردم که استارکش اومد قبل سانسا و اسم کاربریم نامفهوم شد  
باید مستقل بشی من هزار بار اینجا میگم خیلیا مخالفن مگه ادم چقدر عمر میکنه که روح و روانش نابود بشه ا ...

من در کل خانواده بدی ندارم،پدرم نشده چیزی ازش بخوام بگه نه،نشده بگم برم بیرون گیر بدن،اعتماد دارن،مادرمم رابطه خوبی باهاش دارم،اما بعضی وقتا خیلی گیر کارای تو خونه میده که تنبلی،دختر فلانیو نگا کن چجوره تو خونه،دخترای همسن تو فلان میکنن،نمیدونم چیکار کنم تو چشمش بیاد کارم

راجب کارم،تا ی سال پشت کنکور بودم،فک نمیکنم رشته مورد علاقمو قبول بشم،و تصمیم گرفتم برم ی رشته پیام نور بخونم،در کنارشم ی کاری پیدا کنم،دستم تو جیب خودم باشه،هرچند هیچوقت کم نداشتن از این لحاظ،ولی مستقلیو دوس دارم

ولی بازم باید تو خونه خودمون زندگی کنم،چون شرایطش واقعا نیس ک بخوام خونه اجاره کنم،همین الانم خودمون تو خونه اجاره ایم،دور کارای زمینیم ک خونه بسازیم شرایطش نیس برم جای دیگ زندگی کنم،ولی برم دور کارو دانشگاه،مدت کمی تو خونه هست،باز خیلی بهتره

راستی مرسی از راهنماییت🫂


منم نوجوون بودم یادمه یه سال تابستون باشگاه میرفتیم من مثلا روزای زوج میرفتم و خواهر و برادرم روزای ...

آره مامانم تو کارای خونه همچی زرنگه،دلش میخواد منم اندازه اون زرنگ باشم

ولی دیگ نمیدونم چیکار کنم کارام ب چشمش بیاد


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز