بچه دار شدم ی جفت گوشواره اورد اونم ی بچه داره قبل عروسی ما زایمان کرده منتظرم بچه دوم بیاره براش طلا بخرم خونه گرفتیم ۳ تومن پول اورد مستاجرن خونه بخرن بیشتر از ۳ میبریم واسه اونم منتظرم خونه بخرن هنوز ی سال نشد که بچه دار شدم خونه گرفتیم ولی عجله داره همش میگه کلی خرج کادو کردم اینا غیر مستقیم
تا الان واسه بچش چه تولد بگیره چه نه کادو بردم کادو خوب بردم نه ارزون
حالا اولین تولد دخترم بود همش شوهرمو یاد میداد تولد نگیرین از مد افتاده فلانه گف تازه اومدیم واسه خونتون گفتم اگه اومدی افتخاری بیا تولد دخترم که رسید عکاس اوردم از قصد حرصم بده رفت از خودش عکس گرفت وقت نشد من عکس بگیرم زیاد مهمونا اومدن عکاسم رفت بعد اصلا نرقصید درحالی که همه جا میرقصه به مهمونا چپ چپ نگا میکرد با کسی حرفی نمیزد تو اشپزخانه قایم شد خلاصه بعدم مادرشوهرم میخواست کمکون کنه گف پاشو خودم کار دارم کادو هم نیاورده بود که بعدا مادرشوهرم گف به کارتتون میزنه دیگه گفتم لازم نیست اینا ولی فک کنم مادرشوهرم مجبور کرده بود چون میگه خونه بخره توهم میبری بچه بیاره کادو میبری بدهین اینا جبران میشه تا الان تولد گرفته بردی ی تولده چرا کادو نیاره ۵۰۰ اورد بعد امروز دیدمش همش میگفت دیگه تو رو شوهرم نمیتونم نگا کنم از بس کادو گرفتم شرمندم اینا
حالا نگف بخاطر تولد یا چی
منم میخوام به پسرش ۵۰۰ بدم برای مدرسه رفتنش بگم من تولد افتخاری دعوت کرده بودم کادو نمیخواستم جبران اون اخه همه جا پشتم حرف میزنه بعد امسال فک کنم خونه میخرن کادو خونشم بعد خونه گرفتن ببرم واسه بچه هم هر وقت بچه دار شد