فاصله سنیشون با من خیلی زیاده خواهرم ۱۳ سال و داداشم ۱۶ سال ازم بزرگتره هر ۲ شون هم ازدواج کردن من تو خونه تنهام هیچ دوستی هم ندارم خواهرم سرگرم زندگیشه و اگر هم بخواد بره بیرون با دوستاش میره داداشم که یه شهر دیگس
اضطراب اجتماعی دارم جدیدا اصلا نمیتونم تنهایی رو تحمل کنم تابستون اصلا بهم خوش نمیگذره تازه مدرسه رو تموم کردم باید برا دانشگاه ثبت نام کنم
هعییی
مطمئن باش تو دانشگاه کلی آدمای مختلف سر راهت قرار میگیره و دوست میشی باهاشون
من دقیقا مهر پارسال تو این شرایط تو بودم
مثل منی که
منم اخریم تو خونه
من که خواهرم سنش زیاد باهام فاصله نداره همش سرش تو کار خودشه زیاد باهم وقت نمیگذرونیم
شمام ی حرکتی برا خودت بزن..هم سن هم اگ بودن بازم دوستای خودشونو داشتن و بالاخره جدا میشدی
منم داداشم ۱۲ سال ازم بزرگتره تنهام خیلی ولی خب این تنهایی رو خیلی دوست دارم دلم میخواد ساعتها تنهای تنها باشم با خودم حرف میزنم بافتنی میکنم آشپزی میکنم کلا تنهایی خیلی بهم خوش میگذره کلا با دوست پیدا کردن حال نمیکنم اینقدر یجوریم که بقیه خیلی بامن حال نمیکنن
