خیلی تلاش کردم نشد
اخلاق پدرم شباهت زیادی به اخلاق همسرم داره
هیچ تکیه گاهی ندارم
به هرکی تکیه کردم مثل دیواری که از تو موریانه زده باشه فرو ریخت
شوهر من آدمیه که اسلحه برد حمله کردن به عروسی با برادرش و ۱۱ نفر و زخمی کردن
برادرش خونه مردم ماشین مردم تیر بارون کرده
بارها گفته مهر بزاری اجرا با ماشین زیرت میکنم دیه رو میدم جا مهریت
نمیدونم چیکار کنم
بدتر از همه میدونی چیه که پدر ومادرم انگار مردن
و خواهرامم میزنن تو سرم که تو قدر پدر و مادرتو نمی دونی
وقتی دارم تو لجن زندگی میکنم و میدونن و کاری نمیکنن قدر چیو بدونم