2777
2789

۴۰ روزه زایمان کردم سزارین  خدا شاهده از روز اول اومدم خونه خودم و تماااام کارامو خودم انجام دادم فقط دوبار اومد کمکم تمام کارا رو خودم و همسرم انجام دادیم از بردن بهداشت بگیر تا واکسن بچه و چکاپ و غذا درست کردن به خدا حس اینایی رو داشتم که هیچکسو ندارن و تو شهر غریبن اما درصورتی که هم خواهر داشتم هم مامان فقط هرروز زنگ میزنه که ای خدا توهم گناه داری سختته و فلان خودش هرروز نون درست میکنه برا هیئت خونگی میبره پخش میکنه شده نونوای محل یبار رفتم خونش به من میگه تا ساعت ۸ بیشتر وقت نداری اینجا باشی چون من میخوام برم مراسم گفتم وا ادمو از خونه خودش بیرون میکنی البته با خنده اصلا فک کن مجردم تند تند مارو سن کم بزور شوهر داد تا به کاراش برسه 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

فک کن همسایشون پاشو عمل کرد ه بود هرروز براس غذا میبرد تو این هیاءته از رو اول محرم هرروز نون درست میکنه میبره دریغ از یبار برامن  غذا اوردن یا بچه هامو گرفتن منی که تازه زایمان کردم 

امروز بهش زنگ زدم مامان از خیتگی دارم میمیرم یکم بچمو نگه میداری برم بازار یه گشتی بزنم یه خرید کوچیکی انجام بدم روحیم عوضه میگه من میخوام برم سفره بی بی سه شنبه گفتم نه من شب میرم میگه شب باید حلوا درست کنم برم سفره حضرت رقیه تو خونه بمونم دلگم میگیره 

چراغی که به خونه رواست به مسجد حرامه.

چی بهتر از رسیدگی به دخترش؟ 

والا به خدا خود امام حسین هم راضی نیست شما انقدر سختی بکشین عوضش هیئت نون داشته باشه. یعنی فقط توی اون محله مادر شماست که نون می پزه؟ کس دیگه ای نیست که بخواد ثواب کنه؟ والا این نون پختن مادر شما بیشتر از ثواب داشتن گناه داره

این کاربری دست دو خواهر هست 🌸

عزیزم چقد بی احساس بوده🥺

خیلی خیلیییی زیاد فک کن بابامو بچه بودم از دست دادم هیچ محبتی از پدر ندیدم مادرم اینطور 

خدا فقط سایه ی همسرمو رو سرم نگه داره هم برام مادر بوده هم پدر 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792