2777
2789

من مادرشوهرم ی مسیر تقریبا ۲ساعت فاصلست زندگی‌میکنه همیشههههه خونهدماست تقریبا بخوام بگم نصف سال خونه ما 

دقیقا خونه خواهرش و خونه دوتا از دختراش و یکی از پسراش تو محلمون با فاصله ی کوچه این چیزا

ولی هروقتتتت هروقتتتت میاد شهرمون کل مدت خونه ما میمونه زنگ‌میزنه ب بقیه میگه من‌اومدم‌بیاین ببینمتون 

چندبار گفتم‌خب اگه میخوای برو‌ی سر خونشون من با بچه کوچیک‌سختمه اونا بیان اصلا گوش نمیده ب حرفم همیشه کار خودش میکنه ب شوهرم میگم میگه یعنی چی خواهرامن دیگ نیان خونم میگم خالهذهات چی میگ‌خب ب مامانم بگو چرا ب من میگی 

انقدر حالم بده انقدر حالم بده یعنی هر مناسبتی باشه بدونه شاید قرار باشه ما بریو تفریحی بریم‌رستورانی ک مثلا بدونه خالا سالگرده تولده هرچی دقیقا از روز قبلش ب هر بهونه ای شده میاد میمونه من واقعا کم اوردم خستم😭😭😭😭😭😭

اصلا اصلا خونه کسی دیگ نمیره

ب شوهرمم جرات اعتراض تدارم درک‌نمیکنه هرچی‌میگم‌میگه مگ‌میخوای تنها چیکار کنی مامانم ی نفر ادم ی گوشه براخودش میشینه دیگ باتو چیکار داره

مادر شوهر عوضیت خودش باید درک اینو داشته باشه که نیاد بمونه ولا مادر شوهر من تو روستا زندگی میکنه فاصلمون یه ساعته ولی تا حالا نیومده که بمونه فقط با بچه هاش دو ماه یه بار میاد مهمونی

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

مادر شوهر عوضیت خودش باید درک اینو داشته باشه که نیاد بمونه ولا مادر شوهر من تو روستا زندگی میکنه فا ...

ببین ب معنای واقعی خستم طوری ک‌بچم‌میگه مامانی چرا اصلا خونش دوست نداره همش با ما زندگی‌میکنه

خودش اتفاقاااا اصلااااا براش مهم نیست من بهش اخم‌میکنم بی محلی میکنم سرد جوابش میدم اصن بخدا متوجه نمیشه 

هی بهش میگم‌کاش میرفتی خونه فلانی ی سر میزدی میخوای با ماشین ببرمت میگه نه حال ندارم گفتم اونا بیان 

انقدر اون دیدم شوهر گاوم ندیدم

دیگ داره حالم از زندگی از تنش بهم‌میخوره وقتای ک شمارش میوفته یعنی تموم‌جونم‌میلرزه چون ی کلمه میگه من نزدیکم چای بذار یبار اومد لباس نیاورده بود میخواست برگرده یدفعه پشیمون شد زنگ‌زد دامادش گفت فردا برو خونم لباس برام‌بیار بمونم

ببین ب معنای واقعی خستم طوری ک‌بچم‌میگه مامانی چرا اصلا خونش دوست نداره همش با ما زندگی‌میکنهخودش ات ...

خدا لعنتش کنه آرامش و استراحت نداری که از دستش ولا من جای تو بودم به شوهرم میگفتم نمیتونم همش مامانت خوتم باشه راحت نیستم شاید بخوابم جایی برم کاری کنم اون باشه نمیتونم 

مادر شوهر عوضیت خودش باید درک اینو داشته باشه که نیاد بمونه ولا مادر شوهر من تو روستا زندگی میکنه فا ...

حالا چرا میگی عوضی؟!! خونه پسرش اومده شده عوضی؟!!! چقدر عچبعضی عروس ها بد و نفرت انگیز هستند

خودتم یک روز مادرشوهر میشی، دوست نداری بری خونه پسرت؟!! چرا عروس ها اینقدر با مادر شوهر بد هستند؟!! ...

نه قطعااااا هیچوقت هیچوقتت هیچوقت 

نمیرم ۹ماه از سال بمونم‌خونه پسرم عزت‌نفس‌دارم درک‌بالایی دارم‌درک‌میکنم‌چقدر سخته یه عروس با بچه نوزاد واقعا توان‌مهمون دائمی نداره مهمونی که هررزوز با خودش‌مهم‌ن‌بیاره من خسرت یه پارک تنهای با شوهرم‌بچه هام‌بریم‌ب دلم‌مونده حس ت یه شام‌خانوا‌دگی حسرت ب دعوایی که با شوهرم‌بکنم منم جیغ و‌داد بزنم ن هی سکوت کنم بحث‌بالا نره زشته جلو‌مادرش 

مناسبتهایی‌ک‌دوست دارن‌تنها باشن‌خراب نمیکنم

حالا چرا میگی عوضی؟!! خونه پسرش اومده شده عوضی؟!!! چقدر عچبعضی عروس ها بد و نفرت انگیز هستند

عوضیه چون آرامش عروسشو گرفته من مادر شوهر بشم برم خونه پسرم یه روز میمونم نه اینکه دو ماه بمونم و کل فامیل رو درو خودم جمع کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   moeinipoor  |  17 ساعت پیش
توسط   11aye  |  2 ساعت پیش
توسط   nazgol69mk  |  2 ساعت پیش