ما کرجیم شوهرم از بیکاری چند وقته میره شمال کار میکنه تهران کار نیست کارای تأسیسات یه ساختمون رو انجام میده ما هم نمیبره میگه خونه اونجا گرونه اینم بگم هر چی کار کرده داده واسه من طلا خریده کارش اینجوریه هرموقع وسیله کارش صاحاب کارش میخره میره کار میکنه دوباره برمیگرده تا وسیله بخرن دوباره بره دیشب خواهرشوهرم میگه شمارو چرا نمیبره مرده نیاز داره آدم مرد رو تنها نمیزاره مرده نیاز داره تو هم باهاش برو از دیشب بهم ریختم میگه از کجا میدونی شاید اونجا زن گرفته به سرم زده اسنپ بگیرم توی هوای گرم با نوزاد برم شمال