سلام دوستان من شاغلم و بابام بیشتر وقت ها از روی حسادت همش بهم گیر میده مثلا سر هر چیزی
یه بار رفتم گواهینامه ثبت نام کردم چون تو آزمون دوم دوستم زودتر از من قبول شد حسودی کرد گفت دوستت انرژی مثبت تو رو گرفته و فلان باید ازش دور شی،از اونور وقتی طلا خریدم با حقوقم حسودی کرد و دعوا راه انداخت تو خونه ، دختر خالم فرهنگیان قبول شد از حسودی داشت میترکید که چرا دختر ما عرضه نداره، اونجا هم دعوا راه انداخت ، هر سال که میخوام برم کربلا با حقوق خودم چند روز قبلش دعوای حسابی راه میندازه از حسودی خلاصه دارم دق میکنم از دستش الان هم پس فردا میخوام راهی بشم کربلا دعوای شدید راه انداخت که تو فلانی بهمانی😭😭😭
به خدا اگه خودکشی حرام نبود زودتر از اینا کار خودمو ساخته بودم😭😭😭
دعا میکنم که رفتم کربلا دیگه برنگردم به خدا خسته شدم😭💔