جمعیت زیاد بود داشتن غذا میگرفتن غذاشم آبکی بود مثل آش بعد دااااااغ بخار ازش بلند میشد انقد شلوغ پلوغ بود و همه داشتن دست و پا میزدن ک غذا بگیرن ریخت رو سر ی پسره. سوخت. گریه میکرد ولی ظرفشو ول نمیکرد.صحنه هم آهسته کرده بودن. وااااای قلبم داشت وایمیستاد.انقد گریه کردم. گفتم از خودم بدم میاد ما اتفد راحت همش میخوریم و همشم نق میرنیم😭😭😭😭 کاش اینا هیچوقت بچه ب دنیا نیارن بخدا ظلمه
اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان.خوشبختی یعنی صبح ک چشماتو باز میکنی ببینی عشقای زندگیت دارن نفس میکشن.
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.