سلام دوستان ما یه ماهه تقریبا خونه خریدیم قبلش سه ماه پیش مادر شوهرم بودیم الان هر وقت شوهرم میره پیشش گریه میکنه و مظلوم نمایی میکنه و میگه نرو و فلان برای پسر بزرگش هم همینه فک کن میره پارک به پسرش میگه دارم میرم دکتر با گریه هاش منو دیونه شوهرمم وابسته کرده راهکار بدین چیکار کنم چجوری رفتار کنم از بس حرص خوردم کیست های تو سینم روز به روز دردشون بیشتر میشه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
شوهرتون باید فاصله بگیره البته کم کم،یهویی اونم گناه دارهچرا خودشون به همه توصیه میکنن دوری و دوستی ...
شوهرم فاصله بگیر نیست و فقط منتظره صبح شه پاشه بره پیش مامان جونش خوبه مادر شوهر از اونایی نیست که لوس کنه یه ذره محبت هم بلد نیست زمانی که من پیشش زندگی میکردم سر ناهار گذاشتن دعوا بود الان هر روز صبح پا میشه ناهار میزاره که پسر جونش قراره پیشش میدونی کم کم داره از شوهرمم بدم میاد