2777
2789
عنوان

خداکنه فردا مهمون های خانواده شوهرم برن شهرستان خسته شدم

| مشاهده متن کامل بحث + 1123 بازدید | 38 پست

حالا خوب میمونن خونه مادرشوهر میخابن من فامیلای شوهرم می اومدن خونه ما یک هفته میموندن انگار فامیل منن کمرم میترکید از خستگی 

تاپیک اولم مال من نیست مال خواهرمه .بخاطر نداشتن سیم‌کارت دیگه با این کاربری اومدم با سیم‌کارت شوهر مامان بابا داداش خواهر دوست همه ی دور اومدم و ترکیدم، متولد ۸۴ نیستم
فقط مواقع مهمونی میرم کمک اگر میشد نمی‌رفتم ولی نمیشه چون خانواده شوهرم خیلی سنتی و قدیمی هستن ، وظی ...

اگه خانواده شوهرت سنتی وقدیمی هستن که باید رسم بدونن دخترهم کارکنه،اونم۲۵و۳۰ساله که کوچیک نیستن وازکمک نکردنشون ناراحت بشن نه فقط ازعروس!!

عجیبن وشماعجیب تر

علنا داری،بیگاری میکنی واونام سواستفاده

وخدایی که بشددددت کافیست❣

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دوتا خواهر شوهراتون وقتی می بینند مادرشون اینقدر کار میکنه ،نمیان کمک؟!سنشون کمه؟

خواهرای همسر منم همینن انقد تنبل و تن پرورن و جون دوستن که یکیشون همیشه کمر دردشو بهانه کرده و یکیشونم که میگن خون نداره مادرشوهرم خیلی لوسشون کرده همسن مادر من هستن دوتاشون اما شازده خانم بارشون اورده که دست به سیاه سفید نمیزنن ماهم زنیم دیگه کم خونی و کمردرد مال همه ی زنهاست نمیدونم والا مادرشوهرا چرا فکرمیکنن عروسشون از آهنه خستگی ناپذیره و توقعشون فقط از عروسه و دختراشون باید فقط بیان حاضرآماده بخورن

بخدا ما عروسا خودمون پرروشون کردیم وقتی از اول کارنمیکردیم الانم این روزگارمون نبود به حق و عدالت نیست عروس کارکنه وقتی دختراشون کارنمیکنن

حالا خوب میمونن خونه مادرشوهر میخابن من فامیلای شوهرم می اومدن خونه ما یک هفته میموندن انگار فامیل م ...

وای نه خداروشکر خونه ما نمیخوابن چون کوچیکه وگرنه که هیچی دیگه امیدوار شدم باز

وای نه خداروشکر خونه ما نمیخوابن چون کوچیکه وگرنه که هیچی دیگه امیدوار شدم باز

اره خرج هم گردن پدر شوهرم حتما

تاپیک اولم مال من نیست مال خواهرمه .بخاطر نداشتن سیم‌کارت دیگه با این کاربری اومدم با سیم‌کارت شوهر مامان بابا داداش خواهر دوست همه ی دور اومدم و ترکیدم، متولد ۸۴ نیستم
اگه خانواده شوهرت سنتی وقدیمی هستن که باید رسم بدونن دخترهم کارکنه،اونم۲۵و۳۰ساله که کوچیک نیستن وازک ...

مادر شوهرم از پسشون برنمیاد یکیشون خیلی عصبی و بداخلاقه اون یکی هم چون آرایشگره و توی خونه کار می‌کنه همیشه میگه خستم ولی اگر حال روحیشون خوب باشه میبینی خیلی کمک میکنن  کلا مودی هستن ولی بعضی وقتا میبینی مثل الان حوصله ندارن و کمک نمیکنن منم مجبورم اگر نرم کمک با شوهرم دعوام میشه چند روز پیش قهر خونه پدرم بودم شرایط خونه پدریم اینقدر بد بود و داداشم اینقدر اذیتم کردن که خونه شوهرم در برابرش بهشت بود ، که خداروشکر شوهرم اومد دنبالم و آشتی کردیم، شوهرم میگه وقتی مهمون میاد برو کمک بده بقیه روزا اصلا نرو کاری ندارم 

خواهرای همسر منم همینن انقد تنبل و تن پرورن و جون دوستن که یکیشون همیشه کمر دردشو بهانه کرده و یکیشو ...

خواهرشوهرای من کلا فازی هستن خیلی بده ، یه روز میبینم باهام مهربونن و بیشتر از من کار میکنن ومیگن زحمت نکش کاری نداریم ، یه روز میبینی اخم کردن و فقط با موبایل حرف میزنن و محل نمیدن ولی روزهایی که کار نمیکنن بیشتره ، مادرشوهرم هم جرعت نداره چیزی بگه فقط سکوت می‌کنه 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز