نه اصلا حساس نیستم دوران دوستی حساس بودم از بعد عقد دیگه حساسیتم کم شد چون شناختم بیشتر شد حتی یه بار گوشیش زنگ خورد اسم رکسانا اومد رو گوشیش خیلی خونسرد گوشی دادم بهش خودش گفت رکسانا اسم دخترها گفتم می‌دونم ولی بهت اعتماد دارم🤣خودش گفت یه شرکت که باهاش کار میکنن
نه اصلاا خیانت چی کشک چی
فکر تنها چیزی ک نیستم خیانته
۱۷ساله باهمیم هیچوقت حساس نبودم
چیزی هم ندیدم
حالا ک هر دو پیر شدیم
من از استرس زیاد و همین فکرای بخود راجع به هر چیزی اینقدر ریختم توی خودم الان دیسک گردن و کمر دارم دست چپ و پای چپم همیشه درد داره آزارم میده .دیروز از گردن درد نشستم گریه کردم .دکتر مغز و اعصاب رفتم ارتوپد رفتم .منشأ تمام بیماری ها استرس .توی سن سی سالگی دیسک گردن و کمر واقعا برام زود بود و تا حق .یعنی حرف اول دکتر این بود استرس از خودت دور کن
تازه عقد کردین کجا بره آخه
انقدر مردا رو گنده نکنید و خودتون رو کوچیک
اعتماد بنفس داشته باش
دقیقا .استرس و نشخوار فکری من فقط مثلا خیانت همسر نبود ها .هر چیزی که بگی .الان که فکر میکنم میبینم بیخود ترین ها بودن که استرس کشیدم براش .یعنی من دو سال دست و پای چپم گز گز میکرد می‌سوخت .همش بخاطر این فشار های روحی .یکی هم از بیرون نگاه کنه فکر میکنه بیخیال دراز کشیدم .ولی درونم متلاشی بودم .
نه...چرا وقتی چیزی نیست الکی شک کنم...هر وقت چیزی دیدم اون وقت فکرش رو می کنم...شک خودت رو نابود می کنه...از روزای خوب زندگیت لذت ببر...و از نظر مادی و عاطفی مستقل باش دیگه نگرانی نداره.
ن من این مدلی نیستم ...
مگه رفتار مشکوک یا چیزی دیدی ازش؟
رهاش کردم میخواد خیانت کنه بکنه منم واسش دارم
اره ولی نه در این حد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
