شوهرم جلو مادرشوهرم اینارو بهم گفت

چی بگم والااا...ولی امار 80 به 20 غلط

نگاه به حرفای اینجا نکن..قطعا عروسای ماهم ناراضین وپشت سرمون حرف میزنم..میدونم وبه گوششممم رسیده

مثلا یه عروسمون نسبت به بقیه بهتر واحترام مامانم رو خیلی داره خداییی....خب متقابلا من کاری به عروس مادرشوهر ندارم...من خودم مثلایه دخترخالم احترامم حظ کنه یکی نه وتیکه بندازه متقابلا منم احترام اون یکی رو بیشتر حفظ میکنم.هرچندکه ماامان من خیلی تفاوتی نمیذاره.اما ناخواداگاه احترام بیشترت وجه بیشتر باعث احترام بیشتر میشه.بعد پیش خودشن میگن اره فلانی رو بیشتر دوست داره اما نمیگن ما الکی تیکه مینذاریم ندید میگیرن..این یه ناراضی بودنشون

یکی دیگه داداشم رو تاسکته برد..اصلا ما بد..ز خوب بجای اینکه هی گوششش شوهرش رو پرکنه..ارامش بهش میده.ما بدیم اصلاا.تو بگو نه عزیزم منظوری ندارن فلانن.بخاطرزندگی خودش.حالا نمیگه چیکارا کردم مینذارن گردن خانواده شوهر که شوهرش رو باعث شدن سکته کنه.درصورتی که ما میدونیم زنش حسوده...روانی واقعا..واقعا نیاز به روانپزشک داره...اما اشتباهات خودش رو گردن نمیگیره..الا سکته کرده بجای اینکه حرفی از خاطرات گذشته نزنه..مثلابحث شوهرش با یه داداشم

پیشش میگه اگه سی بخاد کاری کنه چیکارمیکنم فلانن.روانینن واقعا دکتر لازمن

آخ اخ ایکاش مامانش سیاست داشت حرف نمیزد اگه مامانا کلا یکم زبون تو دهن بگیرن اوضاع آنقدر سخت نمیشه .شوهرتم که شرمنده مغرور بچه ننه است اگه بیاد عذرخواهی کنه بهش باید جایزه داد ولی چشمم آب نمیخوره این مرد تا آخر عمرش یکم بیشتر اصلاح شه.

به هر حال یه زمینه ای داشته که نسبت به شما و مادرش حساسه . بچه داری ؟

کلا تحت تاثیر مامانشه؟ اگه دهن بینه درست نمیشه

من کاری ندارم به هیچ کس اول تجربه خودمو میبینم یه دختر بی سر زبونو بردن تو خانواده ش اینقدر زجرم دادن به خانواده م توهین کردن شوهرمو پر میکردن سرم ناراحتی اعصاب و روان گرفتم من هیچ کاری نکردم توهین کرد گفتم تازه عروسم باز محبت مهربونی مثل کلفت خم و راست شدم کمکشون کن  میگفتن برای خودشیرینی اینکارارو میکنه ودر اخر تهمت و دوبهم بهم زدنی خود شما به عنوان یه دختر اگه یکی بهت تهمت ناروا بزنه باز سر اون زندگی می مونی بازوایسادم گفتم عیب نداره حالیش نیست دید از طریق من نمیتونه زندگیمو زهر تر کنه شوهرمو پر میکرد سر من یه روز خوش نداشتیم با قلب درد میفتادم تو خونه لذتی نبردم از زندگی از همون اول که لباس عروس پوشیدم تا الان که چندین سال میگذره هیچ خوشی از این خانواده ندیدم مادرشوهرم‌جادوگر همه میشناسنش فامیلای خودش میترسن ازش دیگه من کی هستم دختر یه غریبه.کافیه بشینیم با شوهرم حرف بزنیم بخندیم دق میخوره یهو میاد وسط فتنه گری .

انشاءالله با شوهرت خوشبخت باشی عزیزم 

بله ادم بد تو هر نسبتی باشه بده متاسفانه

💙🥲

😢💔

اسی خدا باباتو برات نگه داره . دمش گرم که اومد دنبالت 

من پدرمو از دست دادم