تو رو خدا راهنماییم کنیم حالم خیلی بده 7ساله ازدواج مجدد کردم ازهمون اول دخترم گفت من باهات نمیمونم و پیش مامان جونم میمونم مادرم طبقه بالای ما بود وتنها زندگی میکردم تا چند وقت دختر خوبی بود شبها اصلا جایی نمی‌رفت اما کم کم شروع شد به شب دیر اومدن ها یا اصلا نمی اومد و میموند خونه دوستش هزار بار بهش زنگ میزنم یک بار جواب شاید بده آرزو به دل موندم بیاد بشینه پیشم درد ودل کنه الان دلم مثل سیروسرکه میجوشه اما نه دوستاش جواب میدن نه خودشون بابدبختی بزرگش کردم دعا کنید بمیرم و راحت بشم چون هرروز میمیرم وزنده میشم اصلا لذتی تو این دنیا ندیدم
متاسفانه انگار زندگی خاهرمو گفتی...
اینجور دخترا مث خاهرزاده خودم بهونه میکنن ک بابا ندارم افسرده ام و فلان
ب هرکاری ممکنه دست بزنن...
والا حق داری چی بگم این دنیا خیلی ترسناکه
تو سن حساسی از دخترت ازدواج کردی
وقتی راضی نبود ازدواجت اشتباه بود
الانم با مشاور صحبت کن نه اینجا
پیش مشاور برو حتما. ان شاءالله که اتفاقی برایش نمیفته و رابطتون بهتر میشه.
خوب‌خونه دوستاشه؟عیبش چیه؟تو این سن دوستا خیلی مهم میشن
خاهرم با شوهر و بچه جدیدش درگیره
اما دختر اولش داره زندگی‌شو نابود میکنه
بنظرم هر خانمی ک جدا میشه اگ بخاد ازدواج مجدد کنه بهتره بچه رو بده ب شوهرش..
خاهرمن مطمعنم اینبارم کارش ب طلاق میکشه سر همین دخالت ها و بی ادبی های دخترش
همش میگه اون بابام نیس انواع توهین ها
بااینکه دامادمون از ۲ سالگی بالا سرش بوده و عین بچه خودش بزرگش کرده
اختلافات شدید دارن بخاطر همین دخترش
به نظرت واقعاخونه دوستش میمونده؟
به نظرم یه روز بزوتعقیبش کن ببین کجاهامیره باکی میره
مراقب دخترت باش سخت بگیریکم اما نه با اخلاق بد یابدبیراه ک ازت چیزی مخفی کنه ببرش بیرون یاکافه باهاش صحبت کن اروم منطقی بگو من مادرم ونگران این که شبا دیرمیای خونه برام نگران کنندس اگ عاشق شدی اگ کسیودوسداری خوب بهم بگوقول میدم عصبی نشم کمکت کنم ک مسیرتو درست بری و ب عشقت برسی چون خیلی ازپسرا دل میشکنن نمیخام دل دخترموبشکنن بگوبهم ک راهشوبهت بگم عین دوتادوست حرف بزنین اگ گفت ک خب اگ نگف بگو مجبورم نکن محدودت کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
