امروز رفتم سر کار.
طبق معمول همیشه که میرفتم دم در اتاقش و باهاش احوالپرسی میکردم، امروز این کارو نکردم؛ مستقیم رفتم توی اتاق خودم و در رو بستم.
حدود یک ساعت گذشت تا اینکه مراجعهکنندهای اومد و مجبور شدم از اتاقم بیام بیرون.
همون موقع باهاش چشم تو چشم شدم. یه لحظه نگاهم کرد، ولی فوراً نگاهشو دزدید و روشو برگردوند.
احساس کردم معذب بود… چون همیشه بینمون یه گفتوگوی روزانهی نیمساعته درمورد کار و ...بود.
بعد از رفتن مراجعه، هر دو برگشتیم به اتاقهامون.
موقع رفتن من معمولاً کلید آسانسور رو میزدم تا با هم بریم پایین، اما این بار منتظرم نموند و از پله رفت .
واقعاً این رفتارش برام قابل درک نیست.
نمیدونم چرا کسی با یه نفر که با احترام و دلی، بهش ابراز علاقه کرده، باید اینطور سرد و بیتفاوت واکنش نشون بده...
انگار از من بدش اومده 😭
@لیلیلیلیحوضک
@5hhaa3