فکر کنید خونه تون تا خونه مادرشوهر تون
یه چهار ساعت فاصله ست،
شوهرتون شما و بچه هاتون و می‌بره اونجا.میذاره
.
بعد خودش بره بیرون پیش دوستاش،
شبا ساعت پنج صبح بیاد خونه و روزا هم بگیره بخوابه تا بعدازظهر.
بیدار شه بره پنج شش صبح بیاد.
برخورد تون چجوریع؟
حالا حساب کنید کاره
شوهرتون هم تو بیمارستان سخت باشه و بگه بذار تو حال خودم باشم.
مدتی که اونجا هم هستید، یک هفته تا ده روزه همیشه.
نمیرم دهاتشون
نمیرم باهاش
شوهرمون تو بیمارستان سخت باشه؟ متوجه نشدم؟
هر چقدر هم که نیاز به تفریح با دوستاش داشته باشه باید چند روزی رو با خانواده اش بگذرونه
والا خود خانواده شوهرم مارو بیرون‌میکنن
باهاش نمیرم
میگن مسافرت نیست که روزا ما همش توی خونه
شما هم لالا
شلاق ما خونه، شما ددر دودور
عیبی نداره خوش باشه
میام اینجامییبینم ب این خلق خوی شوهرم بیشتر دلخوش میشم ک همیشه منو ب همه خانواده ودوستاش ترجیح میده حتی ب اصرارمنم حاضرنیس بارفقای صمیمیش بره بنظرم هرمردی یازنی یه خصوصیتای متفی دارن ک بشدت توچشمه
بگو منو بذار خونه مامانم خودت برو
ماشین میگیرم برمیگردم خونه
سری بعدی نمیرم باهاش
